به خون خلق دادی دست تیغ سرگرانت را
بنازم زور بازوی نگاه ناتوانت را
نمی آید صبا از خاک دامنگیر کوی تو
که خواهد بعد از این پرسید، حال بیکسانت را؟
حضور انجمن در وصل یاران است ای بلبل
خزان غارتگر باغ است، بردار آشیانت را
نیاید شکر بوی پیرهن از پیر کنعانی
به چشم من چه منتهاست خاک آستانت را
حزین خسته دل، از شکوه لب را بسته می دارد
محبت مهربان سازد دل نامهربانت را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات عمیق خود از درد و ناامیدی اشاره میکند. او با توصیف تیرگی و غم ناشی از جدایی و دوری از محبوب، به ناتوانی و بیپناهی خود اشاره میکند. تقدیر و تقدیرنه به بلبل میگوید که فضای خزان و فقدان، زندگی را دشوار کرده است. همچنین، او به این نکته اشاره میکند که عشق و محبت در شرایط نامساعد، دل را تسکین نمیدهد و او در حسرت آشتی و وصالی است که دیگر به دست نخواهد آمد. به طور کلی، شعر حس تنهایی و غم عمیق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: تو با دست تیز و برندهات خون مردم را ریختی، اما من به قدرت نگاه کمتوان تو احترام میگذارم.
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی از خاک عالمگیر کوی تو نمیوزد، پس چه کسی بعد از این حال تو را خواهد پرسید؟
هوش مصنوعی: حضور دوستان و نزدیکان در کنار هم باعث میشود که دلتنگی و غم کاهش یابد. ای بلبل، در فصل خزان، تو باعث ویرانی و نابودی باغ شدهای. بنابراین باید لانهات را برچینی و بروی.
هوش مصنوعی: بوی عطر پیراهن یوسف به چشمان من نمیآید، چه اهمیتی دارد که خاک درگاه تو چقدر باارزش است.
هوش مصنوعی: حزین دل خسته، از بیان درد و نالههایش خودداری میکند تا محبت و مهربانی بتواند دل کسی را که احساسش را پنهان کرده، نرم کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امیرا! بر نتابد پیل خفتان گرانت را
زگردان کس به زه کردن نداند مرکمانت را
نگه کن تا کمر بینی که چون زیبد میانت را
یقین بخردان بنگر که چون ماند گمانت را
همی رشوت پذیردجان جباران سنانت را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.