ساقی دوباره پر کن، از باده گوی ما را
وآن گاه غم نباشد، بشکن سبوی ما را
مجنون ما ندارد، پروای خار این دشت
چنگال شیر عمری، زد شانه موی ما را
یارای شکوه ام کو؟ امّا محبت این نیست
خشک ار چنین گذارد، تیغت گلوی ما را
عمری به شهر گیتی، بیگانه وار گشتیم
تن رفته رفته آخر، بگرفت خوی ما را
نم بر نداشت هرگز، از آب زندگانی
این کاسه سرنگونی، زیبد کدوی ما را
عمری نیاز بردیم بر دیر وکعبه کاخر
آیینه وار حیرت، بگرفت روی ما را
انوار مرشد روم، شد راهبر حزین را
جانا قبول گردان، این جستجوی ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی میخواهد که جام را دوباره پر کند تا غم را فراموش کند. او اشاره میکند که مجنون دلیری ندارد تا از خاری در دشت بترسد و زیباییها را در آغوش بگیرد. شاعر از عدم توجه به گلویی که تیغ محبتی در آن نشسته، ابراز ناراحتی میکند و به بیگانگیاش در این دنیا اشاره میکند. همچنین، از ناکامی در رسیدن به آب حیات و وضعیت نامناسب خود سخن میگوید. او در نهایت از مرشدی میخواهد که راهنمایش باشد و این جستجوی درونی را بپذیرد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، دوباره جام را پر کن تا از شراب خوشبو بنوشیم و در این لحظه هیچ غمی نداشته باشیم، و سپس به یاد شادابی، ظرف شراب را بشکن.
هوش مصنوعی: مجنون ما بیخبر است و نگران نیست، مثل خارهای این دشت، که در هر حالتی نمیترسد. شیر، که نمادی از قدرت و وحشت است، مدتهاست به موهای ما آسیب زده و آنها را پریشان کرده است.
هوش مصنوعی: کجا رنج و شکایت من را میشنوی؟ اما محبت واقعی این نیست که با خشونت و بیرحمی به دلهایی که دوستت دارند، آسیب بزنی. اگر چنین کنی، همانند تیغی بر گلوی ما خواهی بود.
هوش مصنوعی: ما سالها در این دنیا مانند بیگانهها زندگی کردیم و در نهایت، بدنمان کمکم ما را تغییر داد و به خصوصیات جدیدی تبدیل کرد.
هوش مصنوعی: هرگز نقطهای از آب حیات بر این کاسهی سرنگونی ریخته نشد، این به کدوهای ما نمیآید.
هوش مصنوعی: ما سالها در پی زیارت معابد و مکانهای مقدس بودیم، اما در نهایت مانند آینهای که همیشه در جستجوی حقیقت است، به حیرت افتادیم و چهرهمان به پردهای از راز و شگفتی پوشیده شد.
هوش مصنوعی: نور و راهنمایی مرشد روم، راهنمای حزین را روشن کرده است. ای جانا، این جستجو و خواسته ما را بپذیر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
جانا قبول گردان این جست و جوی ما را
بنده و مرید عشقیم برگیر موی ما را
بی ساغر و پیاله درده میی چو لاله
تا گل سجود آرد سیمای روی ما را
مخمور و مست گردان امروز چشم ما را
[...]
لب تشنهایم ساقی ترکن گلوی ما را
تا باده در خمت هست پر کن سبوی ما را
در عشق عاشقان را هست آبروی از اشک
بر روی ما نظر کن بین آبروی ما را
از بحرش ار مدد نیست از آب جو چه خیزد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.