در صبح عارض از خط مشکین نقاب کش
این سرمه را به چشم تر آفتاب کش
از عشوه خون رستم طاقت به خاک ریز
خنجر ز ترک غمزه، بر افراسیاب کش
عالم الف کشیدهٔ شمشیر ناز توست
تیغ کرشمه بر همه چون آفتاب کش
زاهد، نماز بی ره تقوی درست نیست
سجّادهٔ ورع به شط باده آب کش
تا چند بار غم؟ دو سه رطل گران بگیر
تا کی حدیث جم؟ دو سه جام شراب کش
در قید خویشتن نتوان زیستن دمی
دست ازخودی بشو، نفسی چون حباب کش
زان پیشتر که زخم اجل کارگر شود
مطرب بیا و زخمه به تار رباب کش
زان پیشتر که چهره ز اشک ارغوان کنم
ساقی مرا به رخ دو سه جام شراب کش
غرق عرق چنین رخ نازآفرین چراست؟
جانا تو را کِه گفت که از گل گلاب کش؟
ای چرخ دست فتنه بلند است، خویش را
زیر لوای خسرو عالیجناب کش
مهدی بگوی و از شرف نام نامیش
طغرای فخر، بر ورق آفتاب کش
صهبای ذکر دوست، خرد سوز شد حزین
آتش شو، از جگر نفس شعله تاب کش
دلدار در دل است گر از دیده غایب است
عرض نیاز را به بساط خطاب کش
ای مهر جانفروز برآ از نقاب ابر
عالم گرفت تیرگی، از رخ نقاب کش
گرد کرشمه از کف نعلین خویش ریز
این توتیا به چشم سفید رکاب کش
بی پرده حسن شاهد شرع آشکار کن
یکره نقاب از رخ امّ الکتاب کش
طرح عمارتی به جهان خراب ریز
دست زمانه از ستم بی حساب کش
هنگام داوری ست، کنون زال دهر را
گیسوکشان به محکمهٔ احتساب کش
با ما به کین برآمده عمری ست، روزگار
این انتقام از فلک کج حساب کش
هم تیغ قهر بر سر خصم عنود زن
هم پیکر عدو به خمِ پیچ و تاب کش
گرد از سم سمند برانگیز وز شرف
بر دیدهٔ سپهر معلّا جناب کش
زبن سرمه چشم منتظران را کحیل کن
گلگونهٔ طرب به رخ شیخ و شاب کش
خالی نما قلمرو ایجاد از ستم
خط مسلّمی به جهان خراب کش
هم تیغ کین بگیر ز بهرام جنگجو
هم از کنار زهرهٔ چنگی رباب کش
بتخانه در مدینهٔ اسلام کی رواست؟
لات و هبل برآر و به دار عقاب کش
گرد خجالت از رخ ما عاصیان بشوی
خط بر صحیفهٔ عمل ناصواب کش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و فلسفی به بررسی عواطف انسانی، عشق، و عبودیت میپردازد. شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و از دستاوردهای عشق و لذتهای دنیوی سخن میگوید. او بر این نکته تأکید دارد که زندگی کوتاه است و باید از لحظات لذت برد. همچنین، او به انتقاد از زاهدان بیخبر و افرادی که در قید و بند تقوا هستند، میپردازد و به این نکته اشاره میکند که در این دنیای پر تلاطم، انسان باید از خود رهایی یابد و به سوی عشق و شادی حرکت کند. در نهایت، او به ناشناختگی مقدسات پرداخته و از ضرورت شکستن قید و بندهای اجتماعی و دینی میگوید تا به حقیقتی عمیقتر دست یابد.
هوش مصنوعی: در صبح که چهرهات از زیر نقاب مشکی نمایان میشود، این سرمه را بر چشمهای تر خود بکش تا نور آفتاب بر آن بتابد.
هوش مصنوعی: با ناز و زیباییات، خونی که در رگ رستم جاری است را به زمین بریز و خنجر را به سمت افراسیاب بفرست.
هوش مصنوعی: عالم و جهانی که ما میشناسیم، تحت تأثیر زیبایی و دلربایی تو قرار دارد. مانند تیغی که بر همه چیز تابش دارد، حضور تو در زندگی همه مانند آفتاب میدرخشد.
هوش مصنوعی: زاهد، اگر بخواهی نمازت درست باشد، باید با تقوی و پرهیزگاری انجام شود. فقط نشستن روی سجاده و ظاهر سازی کافی نیست و باید از چیزی که مینوشی و مسئولیتهایت هم مراقب باشی.
هوش مصنوعی: چندین بار باید غم و اندوه را تحمل کرد؟ چندین کیلو سنگین بار غم بر دوش کشید؟ تا کی باید داستان و قصههای غمناک را بشنویم؟ بهتر است چند جام شراب بنوشیم و کمی شاد باشیم.
هوش مصنوعی: برای زندگی کردن به خاطر خود، نباید خود را به بند بکشید. لحظهای از خودخواهی دست بردار، مانند حبابی که به آرامی بالا میرود، نفس بکش.
هوش مصنوعی: قبل از این که مرگ به سراغمان بیاید، ای نوازنده، بیا و با نواختن ساز، شادی و لذت را به ما هدیه کن.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه چهرهام را از اشک سرخ کنم، ای ساقی، به من دو یا سه جام شراب بنوشان.
هوش مصنوعی: چرا این چهره زیبا در عرق غرق شده است؟ عزیزم، چه کسی به تو گفته که از گل فقط عطر بگیری؟
هوش مصنوعی: ای چرخ Fate، بلای تو بلند است، پس خود را زیر سایه شاه بزرگ و با فضیلت قرار بده.
هوش مصنوعی: ای مهدی، نام نیک و شرفت را با افتخار روی ورق به مانند تابش آفتاب بنویس.
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب یاد دوست، عقل و خرد را به آتش میکشد. برای اینکه به حیات و عشق خود ادامه دهی، از دل و جان شعلهای روشن بساز.
هوش مصنوعی: محبوب در دل ما حضور دارد حتی اگر از دید ما دور باشد، پس نیازها و خواستههای خود را با زبان محبت بیان کن.
هوش مصنوعی: ای خورشید جانیبخش، از پس ابرها برآی و تیرگی عالم را از چهرهات دور کن و نقابت را برکنار کن تا روشناییات نمایان شود.
هوش مصنوعی: با ناز و عشوه، زیباییهای خود را به نمایش بگذار و بگذار این دُرّ زیبایی تو، در چشم آن که تو را مینگرد، بدرخشد.
هوش مصنوعی: زیبایی خود را به طور واضح و بدون هیچ پردهای نشان بده و آن نقاب را از چهره حقیقت (که به امالکتاب تعبیر شده) بردار.
هوش مصنوعی: دست سرنوشت و زمان به طور بیرحمانهای باعث ویرانی این دنیا شده است. با این حال، بایستی امیدوار بود و ساختن و تلاش کردن را ادامه داد.
هوش مصنوعی: زمان قضاوت فرا رسیده است، اکنون باید جوانان زمانه را در دادگاه حسابرسی بیاورند.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که ما با یکدیگر درگیر کینه و دشمنی هستیم. پس این دوران انتقام و انتقامجویی را از عربدههای بیمحابای سرنوشت بپرس.
هوش مصنوعی: با تندی و قدرت بر سر دشمن سرسخت خود ضربه بزن، همچنین شکل و قالب دشمن را به طوری بپیچ و تاب بده که نتواند خود را جمع و جور کند.
هوش مصنوعی: بهدلیل حرکت سم اسب اصیل، گرد و غباری به راه میافتد و از عظمت و مقام بلندش، نشانههای روشنی در آسمان نمایان میشود.
هوش مصنوعی: با رنگ سرمه، چشمان انتظار را زیبا و پرجلوه کن و چهرهٔ شادابی و خوشی را بر روی شیخ و جوانان بکش.
هوش مصنوعی: به قلمرو ظلم و فساد چیزی اضافه نکن و با یک خط روشن، زندگی و دنیای خراب را سامان بده.
هوش مصنوعی: همچون جنگجویان با شمشیر خشم و کینه خود را تجهیز کن و همچنین از زیبایی و نغمههای روحنواز شنیدنی لذت ببر.
هوش مصنوعی: وجود بتپرستی در مدینهای که به نام اسلام شناخته میشود، قابل قبول نیست. در اینجا به نشانههایی از خدایان قبلی مانند لات و هبل اشاره شده و این خواسته میشود که این بتها دوباره زنده شوند و به دار عقاب کشیده شوند.
هوش مصنوعی: از چهره ما که به خاطر گناه و خطا خجالت زدهایم، غبار خجالت را پاک کن و خطی که بر صفحه اعمال نادرست ما نوشته شده، از بین ببر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش
دست نوازشی به سر آفتاب کش
تا فتنه جهان نکند دست و پا دراز
دستی به فرق غمزه حاضر جواب کش
زاهد، خلاف عشق بتان کردهای عمل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.