گنجور

 
هاتف اصفهانی

شب وصل است و با دلبر مرا لب بر لب است امشب

شبی کز روز خوشتر باشد آن شب امشب است امشب

به چشمی روی آن مه بینم از شوق و به صد حسرت

ز بیم صبح چشم دیگرم بر کوکب است امشب

دلا بردار از لب مهر خاموشی و با دلبر

سخن آغاز کن هنگام عرض مطلب است امشب

 
 
 
مشتاق اصفهانی

نگارم در کنار و ساغر می بر لب است امشب

شبی کامد مساعد کوکب من امشب است امشب

زلال وصل در کام من و از آتش غیرت

دل و جان غیر را تا صبح در تاب و تب است امشب

بود در هاله آغوش من آن مه نمی‌دانم

[...]

آذر بیگدلی

سر آمد روز هجر و، با توام لب بر لب است امشب؛

شبی کز عمر بتوانش شمردن، امشب است امشب

طلوع صبح، از آن چاک گریبان می‌دهد یادم؛

نگاهم ز اول شب تا سحر، بر کوکب است امشب!

به یارب گفتنم، بس شب سر آمد در تمنایت؛

[...]

نیر تبریزی

جدا از چشم او تن در تب ز جان بر لب است امشب

شبی کاو را ز پی صبحی نباشد آن شب است امشب

ببین بر چنبر کاکل رخ آن ماه سنگین‌دل

مبند ای ساربان محمل قمر در عقرب است امشب

جرس در ناله و صبح وداع و جسم و جان در پی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از نیر تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه