گنجور

 
رشحه

جفا و جور تو عمری بدین امید کشیدم

که بینم از تو وفایی گذشت عمر و ندیدم

سزای آن که تو را برگزیدم از همه عالم

ملامت همه عالم ببین چگونه شنیدم

اگر چه سست بود عهد نیکوان اما

به سست عهدیت ای مه ندیدم و نشنیدم

دلم شکستی و عهد تو سنگدل نشکستم

ز من بریدی و مهر از تو بی‌وفا نبریدم

زدی به تیغ جفایم فغان که نیست گناهی

جز این که بار جفایت به دوش خویش کشیدم

تهی نگشت ز زهر غم تو ساغر عیشم

از آن زمان که شراب محبت تو چشیدم

کنون ز ریزش ابر عطاش رشحه چه حاصل

چنین که برق غمش سوخت کشتزار امیدم

ز جام عشق چو بیخود شدم چه جای شرابم

ز مدح شاه چو سر خوش شدم چه جای نبیدم

ضیاء السلطنه خاتون روزگار که گوید

سپهر بر درش از بهر سجده باز خمیدم

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
سعدی

دو هفته می‌گذرد کان مه دوهفته ندیدم

به جان رسیدم از آن تا به خدمتش نرسیدم

حریف عهد مودت شکست و من نشکستم

خلیل بیخ ارادت برید و من نبریدم

به کام دشمنم ای دوست عاقبت بنشاندی

[...]

حکیم نزاری

ز بس مشقّت و محنت که در سفر بکشیدم

به جان رسیدم و در آرزوی دل نرسیدم

جهان بگشتم و بر کوی دوستان بگذشتم

به بخت و طالعِ خود کس ندیدم و نشنیدم

به داستان برم آن گه به دوستان بنویسم

[...]

امیرخسرو دهلوی

گذشت عمر و دمی در رخ تو سیر ندیدم

ز هجر جان به لب آمد، به کام دل نرسیدم

چو غنچه تا به تو دل بستم، ای بهار جوانی

به هیچ جا ننشستم که جامه ای ندریدم

گه جدا شدن جان ز تن نباشد هرگز

[...]

خواجوی کرمانی

نشان روی تو جستم به هر کجا که رسیدم

ز مهر، در تو نشانی ندیدم و نشنیدم

چه رنج‌ها که نیامد به رویم از غم رویت

چه جورها که ز دست تو در جهان نکشیدم

هزار نیش جفا از تو نوش کردم و رفتم

[...]

حافظ

خیالِ نقشِ تو در کارگاهِ دیده کشیدم

به صورتِ تو نگاری ندیدم و نشنیدم

اگرچه در طلبت هم عِنانِ باد شِمالم

به گَردِ سروِ خرامانِ قامتت نرسیدم

امید در شبِ زلفت به روزِ عمر نبستم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه