گنجور

حاشیه‌گذاری‌های شیرین

شیرین


شیرین در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸۸:

به به به به واقعا!!!

این شعر به قدری زیبا است که با صد بار خواندن آن، نمیتوان سیر شد.

عشق و جذبه‌ای که مولانا را دربر گرفته به خوبی در این شعر مشهود است. عشقی که مولانا از آن به فغان می‌آید و نمی‌تواند آن را در وجود خود نگه دارد و همه را از این عشق باخبر می‌کند.

و چه زیبا مولانا دل شکستگان را از همه به خدا نزدیک‌تر می‌داند و آن‌ها را در صدر دل خود جای می‌دهد.

 

شیرین در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

سراسر این شعر، عشق بی‌نهایت به محبوب را وصف می‌کند و رسیدن به محبوب حقیقی را در مستی عشق الهی و محو و بیخودی از خود، می‌داند. آنجا که عقل هم مست شود و از چون و چرا و برهان و دلیل برهد و با عشق یکی شود و فقط در راه معبود حقیقی فنا شود.

مولانا از شدت مستی در این شراب ربانی و عشق الهی، این معشوق ازلی و ابدی را درخواست می‌کند حال آنکه خود او با فنای خود به این معشوق رسیده است.

شعر بسیار عارفانه و الهی است.

سپاس.

 

شیرین در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۲۰ دربارهٔ حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶:

شعر بسیار زیبا و عارفانه‌ای است.

همه جا جلوه گه لیلی صحرایی ماست                      هر کجا چشم غزالیست سیه خانه اوست

به قول بابا طاهر:

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم                    به دریا بنگرم دریا ته وینم

به هر جا بنگرم کوه و در و دشت               نشان روی زیبای ته وینم

همه جا و همه عالم هستی جلوه گه حق باری تعالی می‌باشد. همه هستی آیینه صفات پروردگار است. وجود ما و طبیعت تجلی ذات مقدس خداوند است که اگر با عشق بنگریم همه جا را نشانی از خدا می‌یابیم و این ذات و صفات پاک خداوند است که انوار الهی آن به هر جا بتابد، نشانی از این سرچشمه الهی بر جای می‌گذارد، حال به اشکال و صورت‌های گونه‌گون.

 

شیرین در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۵۸ در پاسخ به ملیکا رضایی دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:

درود،

کاملا صحیح می‌فرمایید و ژرف می‌نگرید.

 

شیرین در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۵۸ در پاسخ به ملیکا رضایی دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:

درود به شما بانو ملیکای عزیز،

سپاس از حسن توجه‌تان.

من نیز با کلام شما موافق و هم‌رأی هستم. چه بسا به گمان خود، سال‌ها عبادتمان را به مقصود قرب الهی می‌پنداریم و آن را به حساب می‌آوریم حال آنکه اگر برای خدا و عشق و محبت خدا باشد حسابی در میان نیست. همه عشق است و مهر، این نوع عبادت است که در آدمی اثر می‌کند. اگر مقصود رسیدن به خدا باشد، طی مسیر به خودی خود، به درستی انجام می‌شود اما بسیاری از ما صورت و نام عبادات و کارهایمان، خدا است درصورتی‌که در معنی از یاد و عشق خداوند تهی است.

 

شیرین در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » مخمس:

سراسر این شعر فقط وجود یک خالق را بیان می‌کند که همه موجودات اعم از جاندار و بی‌جان به یگانگی خداوند اقرار می‌کنند و او را تسبیح می‌گویند و اینکه همه ما انسان‌ها به دنبال خدا هستیم درصورتیکه خداوند در دل و جان آدمی جای دارد و ما غافل هستیم و به دنبال خدا در مسجد و کعبه هستیم حال که خدا را همه جا می‌توان یافت.

از خواندن این شعر شیخ بهایی لذت وافر بردم. ممنون از قرار دادن این شعر.

این شعر زیبا را شهریار رومی در آهنگ "وصال" در آلبوم "دولت عشق" زیبا خوانده‌اند.

شنیدنش خالی از لطف نیست.

 

شیرین در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰۸:

در این شعر مولانا خوشحال و شادمان از یافتن شمس است و خطاب به فرزندش میفرماید گنج وفا یافتی.

شادی و خوشحالی در این شعر به وفور یافت می‌شود.

این شعر را شهریار رومی و روزبه نعمت‌اللهی نیز خوانده‌اند.

 

شیرین در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۳۴ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۶۴ - عقد نوزدهم در محبت که میل دل است به مطالعه کمال صفات و انجذاب روح به مشاهده جمال ذات:

این شعر زیبا را شهریار رومی در آهنگ "زنده جاویدان" بسیار زیبا خوانده‌اند.

 

شیرین در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹۹:

به پیش خلق نامش عشق و پیش من بلای جان           بلا و محنتی شیرین که جز با وی نیاسایی

نشان از این دارد که مولانا شناخت والاتری از این عشق دارد و به خوبی با این عشق و سختی های آن آشنا است.

دهان عشق می‌خندد که نامش ترک گفتم من         خود این او می‌دمد در ما که ما ناییم و او نایی

مشابه این بیت در مثنوی است:

ما چو ناییم و نوا در ما ز تست      ما چو کوهیم و صدا در ما ز تست

 که ما هرچه داریم از خداست و خداوند بر همه امور بندگان آگاه و توانا است.

این شعر بسیار زیبا را شهریار رومی به زیبایی خوانده است.

 

sunny dark_mode