جمعی ز اهل خطه کاشان که بردهاند
ز ارباب فضل و فطنت گوی هنروری
کردند بحث در سخن منشیان نظم
تا خود که سفت به درر دری دری
در انوری مناظره شان رفت و در ظهیر
تا مر کراست پایه برتر ز شاعری
از آب فاریاب یکی عرضه داد در
وز خاک خاوران دگری ماه خاوری
تفضیل مینهاد یکی مهر بر قمر
ترجیح مینمود یکی حور بر پری
انصاف چون نیافت گروه از دگر گروه
من بنده را گزید نظرشان به داوری
بر من به پنج بیت نهادند منتی
کآنرا به هفت عضو رهینم به چاکری
محضر نوشته شد چو به من داعی آمده ست
استفتی از دو سر ز سر نیک محضری
در کان بر آن چو بگشتم کران کران
در قعر بحر این چو نمودم شناوری
شعر یکی تر آمد چون در شاهوار
نظم یکی برآمد چون زر جعفری
شعر ظهیر اگر چه سرآمد ز جنس نظم
با طرز انوری نزند لاف همسری
بدری که طالع آمد از آن نظم کی فتد
با آفتاب گفته او در برابری
کی همچو آفتاب بود در فروغ، ماه
کی همچو حور باشد در نیکویی پری
بر اوج مشتری برسد تیر نظم او
خاصه گه ثناگری و مدح گستری
طعم رطب اگرچه لذیذ است و خوش مذاق
کی به بود به خاصیت از قند عسکری
بید ارچه سبز و نغز و لطیف است در بهار
کی در چمن به جلوه کند قد عرعری
هر چند لاله صحن چمن را دهد فروغ
پهلو کجا زند به بهی با گل طری
گرچه طباع مختلف و نوع بی مراست
و انواع را طباع پراکنده مشتری
این است اعتقاد رهی در دو عذب گو
گر تو مقلد نظر مجدهمگری
این خشک جان نثار سرخاک آن دوباد
کاشعارشان چو آب روان آمد از تری
زاد این نتیجه نیم شب از آخر رجب
درخی و عین و دال ز هجر پیمبری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای اَبر بهمنی که به چشم من اندری
تن زن زمانکی و بیاسای و کم گری
این روز و شب گریستن زاروار چیست
نه چون منی غریب و غم عشق برسری
بر حال من گری که بباید گریستن
[...]
برگ گل سپید به مانند عبقری
برگ گل دو رنگ به کردار جعفری
برگ گل مُوَرَّدِ بشکفتهٔ طری
چون روی دلربای من، آن ماه سعتری
پوشیده مشگ ز ابر سیه چرخ چنبری
کافور بر گرفت ز که باد عنبری
از گل زمین شده چو تذروان هندوی
وز ابر آسمان چو پلنگان بربری
از سنگ خاره گشت گلاب و عرق روان
[...]
ای فال گیر کودک فالم ز روی تو
با روشنایی مه و با سعد مشتری
هستت ز نخ بلورین گوی و در آن بلور
پیدا خیال حسن لطیفی و دلبری
دارند صورت پری اندر بلور و تو
[...]
ای پیشکار تخت تو کیوان و مشتری
ای نجم شرق و غرب ترا گشته مشتری
در جرم عقل طبعی و در جسم عدل جان
بر شخص فضل دستی و بر عرض حق سری
اقبال را به همت بهتر طلیعه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.