گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مجد همگر

ترا تا دل بسان سنگ باشد

مرا هم دل بدینسان تنگ باشد

منم کز نام عشقت فخر دارم

ترا تا کی ز نامم ننگ باشد

چه گوئی وقت صلح ما نیامد

بگوی آخر که تا کی جنگ باشد

به رهواری پذیرفتیم عذرت

چه می دانم که عذرت لنگ باشد

به عمر خود ببینم باز یک شب

که زلف تو مرا در چنگ باشد

من و تو حاضر و پیش من و تو

می سرخ و نوای چنگ باشد

به بوسی راضیم آن می نخواهم

وگر خواهم سر بر سنگ باشد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode