پیش بینان همه گفتند کسی می آید
بدل او به غلط نیز بسی می آید
یوسفی عصمت و احمد صفتی برخیزد
موسی آیات و مسیحا نفسی می آید
خر سواران همه رفتند چو دجال امروز
مهدئی گرم عنان بر فرسی می آید
حاکم نزع سلاح است بود آمر صلح
این چنین دادگر و دادرسی می آید
بلکه موسی کندش جده و عیسی تنعیم
شحنه آدم اول عسسی می آید
عنکبوتا ندهی تار نبندند قنار
هر طرف بانگ گسستن مگسی می آید
شمس در طور سرایت ز چه تابد، هر صبح
موسی آسا، به امید قبسی می آید
کاروان رفت و در این مرحله گم گشته بسی است
سعی کن تا که صدای جرسی می آید
طایر گلشن جاویدم و اندر نظرم
وسعت کون و مکان چون قفسی می آید
منعما خرمنت ار بگذرد از خرمن ماه
پیش ماش ار نگری چون عدسی می آید
پاکتر ز آینه رخساره دریاست چه باک
بر سر موج اگر خار و خسی می آید
نیست کس عاشق آن شاهد یکتا «حاجب »
نارسی می رود و بوالهوسی می آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زدهام فالی و فریادرسی میآید
زآتش وادی ایمن نه منم خُرّم و بس
[...]
باز ازین راه صدای جرسی میآید
گویی از منزل معشوق کسی میآید
دم صبح از نفس باد صبا مُشکین شد
همدمی میرسد و همنفسی میآید
چشم بد دور ز شاخ شجر وادی طور
[...]
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که زانفاس خوشش بوی کسی می آید
دعوی عشق ز هر بوالهوسی میآید
دست بر سر زدن از هر مگسی میآید
اوست غواص که گوهر به کف آرد، ورنه
سِیْرِ این بحر ز هر خار و خسی میآید
از دل خسته من گر خبری میگیری
[...]
مژده ای دل که مسیحانفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که من
زدهام فالی و فریادرسی میآید
کس ندانست که منزلگه آن دوست کجاست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.