هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به احساسی اشاره دارد که هنگام در آغوش گرفتن معشوق به او دست زده است و در ذهنش فکر کرده که در این آغوش چیزی وجود دارد. اما وقتی متوجه میشود که عشق و ارتباط واقعی میان آنها وجود ندارد، دچار سردرگمی میشود و نمیداند باید در این ارتباط چه قدمی بردارد. این شعر به عمق احساسات و نااطمینانی در روابط عاشقانه پرداخته است.
علیرضا شیرخدائی در ۱۲ سال و ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۳۵ نوشته:
این نظر شخصی من است که معنی این شعر در مجموع به باریک بودن کمر یار بر میگردد: من دست در کمر تو داشتم که در شال کمر خودم دست کردم(کمر باریک بود و دست من به شال کمرخودم میرسید) فکر می کردم که کمر یار پهنایی دارد خود شال کمر یار چیزی حس نمی کرد به دلیل نازکی کمر یار دیگر حساب من معلوم بود که از کمر یار چیزی درک نمی بایست می کردم
ساسان قزل پیچاق در ۴ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۲۶ نوشته:
در شعر این دوره اغراق و ستایش زیادی در مورد باریک بودن کمر یار خیلی زیاد است ، دوستانی که ترجمه کردند چند نکته رو فراموش کردند ، در این ابیات کلمه میان در مصرع اول به معنی شال دور کمر هست و مربوط به خود شاعر هست و در مصراع آخر کلمه طرف به معنی کمربند طلایی یا شالی طلایی هست که دور کمر یار می بستند ، در ضمن شال در زمان قدیم به عنوان یک جیب بکار می رفته و کلمه میان در مصرع دوم به معنی درون و داخل شال هست. با توجه به نکاتی که گفتم معنی شعر می شود : با وجود کمر بسیار باریکی که داشتی، من دست در داخل شال دور کمرم کردم / فکر می کردم که داخل شالم چیزی دارم به عنوان هدیه بهت بدم تا ببندی دور کمرت / از آن کمر بسیار باریکی که داری معلوم است که وقتی شال دور کمرت رو می بندی / من بخاطر این باریکی کمر تو هیچ شال طلایی یا کمربندی پیدا نمی کنم تا واسه تو ببندم ؛ چون همه ی کمربندها بزرگ هستند برای کمر تو. ( ساسان قزل پیچاق)
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به احساسی اشاره دارد که هنگام در آغوش گرفتن معشوق به او دست زده است و در ذهنش فکر کرده که در این آغوش چیزی وجود دارد. اما وقتی متوجه میشود که عشق و ارتباط واقعی میان آنها وجود ندارد، دچار سردرگمی میشود و نمیداند باید در این ارتباط چه قدمی بردارد. این شعر به عمق احساسات و نااطمینانی در روابط عاشقانه پرداخته است.
هوش مصنوعی: من به کمر تو دست زدم و فکر کردم که چیزی در میانش وجود دارد.
هوش مصنوعی: از آنجا که کمر را محکم بستهاند، مشخص است که من به کمر چه نوع تکیهگاه یا حمایتی نیاز دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
من با کمر تو در میان کردم دست
پنداشتمش که در میان چیزی هست
همین شعر » بیت ۱
من با کمر تو در میان کردم دست
پنداشتمش که در میان چیزی هست
آن یار که عهدِ دوستداری بشکست
میرفت و منش گرفته دامن در دست
میگفت دگر باره به خوابم بینی
پنداشت که بعد ازو مرا خوابی هست
ای دل ، ز شراب عشق گشتی سرمست
کز رنج خمار او به جان نتوان رست
گر از دل من چنین فرو داری دست
در روز ز دست تو به شب باید جست
چون دیده من دید ترا روز نخست
مسکین دل من هوای دیدار تو جست
اکنون که ترا هوای من نیست درست
یا ناز مکن یا دل من باز فرست
گر سیر شدی بتا ز من در خور هست
زیرا که ندارم ای صنم چیزی لست
رنج دل رنج دیده جز دیده نجست
دانی که شد این گناه بر دیده درست
در جمله جهان صورتی از دیده نرست
کش چندین موج خونش از دیده نشست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.