گنجور

 
 
 
ابوسعید ابوالخیر

گر طالب راه حق شوی ره پیداست

او راست بود با تو، تو گر باشی راست

وانگه که به اخلاص و درون صافی

او را باشی بدان که او نیز تراست

خیام

نیکی و بدی که در نهاد بشر است

شادی و غمی که در قضا و قدر است

با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل

چرخ از تو هزار بار بیچاره‌تر است

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خیام
مهستی گنجوی

در طاس فلک نقش قضا و قدر است

مشکل گرهیست خلق از این بی‌خبر است

پندار مدار کین گره بگشایی

دانستن این گره به قدر بشر است

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مهستی گنجوی
خاقانی

آن بت که ز عشق او سرم پر سود است

نقش کژ او هیچ نمی‌گردد راست

پیش آمد امروز مرا صبح‌دمی

گفتم به دلم هرچه کنی حکم تو راست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه