بلبل اندر ناله و، گُل خندهٔ خوش میزند
چون نسوزد دل که دلبر در وِی آتش میزند؟
زاهدا، از تیرِ مژگانش حذر کردن چه سود؟
زخمِ پنهانم به ابروی کَمانکش میزند
ناخوشیها دیدهام از زاهدِ پشمینهپوش
من غلامِ مطربم کابریشمِ خوش میزند
محتسب، با ساغرِ رندان شکستن، روز و شب
بادهٔ سرخ از صراحیّ منقّش میزند
حافظ عاشق، به رَغمِ زاهدِ دنیاپرست
بادهٔ نوشین به روی یارِ مهوش میزند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آتشی در جان من عقل مشوش میزند
بادهٔ صافی که او آبی بر آتش میزند
همت من پای بر تاج سلاطین مینهد
خاطر من خاک بر تخت منقش میزند
من ز غیرت میخورم خون دل ساغر که او
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.