در ازل کاین جلوه در خاک و گل آدم نبود
مهر رخسار علی را از تجلی کم نبود
از لب لعلش دمی در طینت آدم دمید
گر نبود آندم، نشان از هستی آدم نبود
عاشقانرا با رخ و زلفش عجایب عالمی
بود کاندر وی خبر از آدم و عالم نبود
بزم عیشی بود از مهر رخش عشاقرا
کاندرو از چین زلفش حلقه ماتم نبود
جام می بر نام وی میزد دم از دور وصال
بزم عشرت را که در آن بزم نام از جم نبود
بزم خاصان بود و با لعل لب میگون یار
جز لب پیمانه و ساغر لبی همدم نبود
شانه با چندین زبان از راز عشقش دم نزد
گرچه با زلف پریشانش جز او محرم نبود
در ره عشقش نبود این پیچ و تاب ار بر رخش
این همه چین و شکن از زلف خم در خم نبود
دم زدی از راز عشقش حضرت خاتم اگر
مهر خاموشی ازین دم بر لب خاتم نبود
در کتابت نام او را اسم اعظم کرده اند
زانکه حق را نامی از نام علی اعظم نبود
گر نبودی این کرامت فیض آن صاحب کرم
نقش این خط لفظ کرمنا بنی آدم نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره مقام و جایگاه علی (ع) و تأثیر او بر آفرینش انسانهاست. شاعر به زیباییهای ظاهری و باطنی عشق و محبت علی اشاره میکند و میگوید که بدون وجود علی، اساس و هستی آدم وجود نداشت. بزمها و شادیها به واسطه جمال او شکل میگیرند و عشق به او در دل عاشقان جاری است. همچنین، شاعر بر عظمت و کرامت علی و تأثیری که او بر عالم هستی دارد تأکید میکند، به ویژه در متون مقدس که نام او به عنوان "اسم اعظم" ذکر شده است. در نهایت، شاعر بیان میکند که وجود کرامت علی موجب تجلی زندگی و کمال انسانهاست.
هوش مصنوعی: در ابتدا که هنوز آدمی از خاک و گل نیامده بود، زیبایی و نور چشمنواز چهره علی هیچگونه کمبودی نداشت و همچنان درخشان بود.
هوش مصنوعی: از لب شیرین او، نفسی در وجود آدم دمیده شد. اگر آن لحظه این دم وجود نمیداشت، شاید هیچ نشانهای از وجود آدم نیز نمیبود.
هوش مصنوعی: عاشقان به خاطر زیبایی و موهای او شگفتیهای زیادی را تجربه میکنند، به طوری که در این زیبایی دیگر خبری از انسان و جهان نمیماند.
هوش مصنوعی: مجلس شادی و نشاطی بود که به خاطر زیبایی چهره محبوب، عاشقان را به وجد میآورد. در آنجا از پیچیدگی و زیبایی موهای او نشانی از غم و اندوه وجود نداشت.
هوش مصنوعی: در جشن و میگساری که نامی از جم نبود، جامی بر سر نام او زده میشد و از دور به وصال عشق میپرداختند.
هوش مصنوعی: در این مهمانی ویژه، تنها لبهای سرخ و شربت میگون معشوق بود که در کنار هم قرار داشتند و جز جام و لیوانی برای همصحبتی وجود نداشت.
هوش مصنوعی: شانه، با وجودی که زبانهای زیادی را میشناسد، از راز عشق او سخن نمیگوید. با این حال، هیچکس جز او با زلفهای آشفتهاش آشنا نیست.
هوش مصنوعی: اگر در مسیر عشقش این همه مشکل و پیچیدگی وجود نداشت، زیباییهای چهرهاش که این همه ناز و شکن دارند، ناشی از زلفهایش نبود که در هم تابیدهاند.
هوش مصنوعی: اگر از عشق حضرت خاتم (پیامبر اسلام) سخن گفتهای، اما اگر عشق او در دل تو خاموش باشد، این سخن بیمعناست.
هوش مصنوعی: در کتابهای شما نام او را بزرگترین نام قرار دادهاند، زیرا هیچ نامی از نام علی بزرگتر نیست.
هوش مصنوعی: اگر این بخشش و کرامت از جانب آن صاحب کرم نبود، بدون شک نام و نشانی از ما انسانها و این خط زیبا که نشاندهنده پیوند ما با فضل و کرم است، وجود نداشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا جهان بود، از جهان هرگز دلم خرم نبود
خرمی خود هیچگه گویی که در عالم نبود
گر چه کار عاشقان پیوسته سامانی نداشت
اینچنین یک بارگی هم ابتر و در هم نبود
غم برون ز اندازه شد ما را و دل بر جا نماند
[...]
از جهان رفت آنکه مانندش درین عالم نبود
شاه میداند که هرگز مثل او آدم نبود
علم و حلم و دانش و لطف و مروت جمله داشت
غیر عمر از آنچه می بایست هنچش کم نبود
چون مسیحا گر چه می بخشید جان مرده را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.