شه وجود عجب قاصدی فرستاده است
بدست او چه عجب خط رحمتی داده است
که باز باید از آنسوی آسمان بپرد
هر آنکه از ازل از پشت آسمان زاده است
تو ماه کنعان در قعر چاه کنعانی
چه ملک ها که بمصر از پی تو آماده است
ز مکر دیو چه باکم که خاتم زنهار
بدست خویش سلیمان بدست من داده است
بخاطر است که آزاده ای مرا فرمود
که عاقبت شود آزاد هر که آزاده است
صلای عام فرستاد پادشاه وجود
که سفره بهر گدایان شهر بنهاده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.