خواهی از حرف بد اندیش سلامت باشی
باید آنسو ز سر کوی ملامت باشی
کاری امروز مکن جان پدر پنهانی
که شود فاش چو فردا، بندامت باشی
نیست اعجاز و کرامت بجز از خوی نکو
تا بکی در پی اعجاز و کرامت باشی
بده آنچند نه کت خلق بخوانند سفیه
بهل اسنان نه که معروف لئامت باشی
نه بفسق از می و خمار شو شهره شهر
نه بزهد از سرو دستار علامت باشی
دام بر دوش ز تحت الحنک اندر پی صید
دانه از سبحه بکف، مست امامت باشی
باد افکنده بخود، گردن کج، سر در پیش
خون مردم بخوری شاخ حجامت باشی
خلق کز دست و زبان تو سلامت باشند
توهم از دست و زبانشان بسلامت باشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.