بده ایساقی بزم آنقدح هوش زدای
که بیک باره کند ریشه اندیشه ز جای
بده آن باده که در پرده سرا چون نوشند
غم و اندوه نگردد بدر پرده سرای
بده آن باده که چون شاه و گدایش نوشند
هم گدا شاه شود دردم و هم شاه گدای
شیخ گفتا که بود منع خدائی باده
هرگز از لذت مستی نکند منع خدای
لذت زندگی ار خواهی پیوسته بگیر
قدح هوش بر از دست بت هوش ربای
قدح باده به پیما بنوای نی و چنگ
رغم آن شیخ که پیوسته کند بادبنای
مطرب نغمه سرا را بسوی پرده سرای
باز خوان تا رود این شیخک بیهوده سرای
بانگ این هرزه درائی که کند شیخ کبیر
با تهی مغزی باشد بمثل بانگ درای
بده آنداروی اندیشه فکن را که خرد
نکند عیش جهان تا بود اندیشه گرای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مهرگان آمد و سیمرغ بجنبید از جای
تا کجا پرزند امسال و کجا دارد رای
وقت آن شد که به دشت آید طاوس و تذرو
تاشود بر سر شخ کبک دری شعر سرای
نیز در بیشه و در دشت همانا نبود
[...]
ای ترا کرده خدا بر ملکان بار خدای
شکر بادا که ترا داد بما باز خدای
جان و دل باز نیامد بتن خسته ما
تا ترا باز نیاورد جهاندار بجای
چو شبانی تو و ما چون رمه و فتنه چو گرگ
[...]
ویحک ای صورت منصوریه باغی و سرای
یا بهشتی که به دنیات فرستاد خدای
گر به عینه نه بهشتی نه جهانی که جهان
عمر کاهست و تو برعکس جهان عمرفزای
نیلگون برکهٔ عنبر گل بسد عرقت
[...]
چیست آن جرم مربع بفلک ساخته جای
آنکه دارد ز شرف بر سر نه گردون پای
خال رخساره دین چتر سر خسرو شرع
نقطه نون نبوت علم علم فزای
مردم چشم شریعت حجرالاسود عقل
[...]
تو همه کاخ طرب سازی و خاقانی را
در همه تبریز اندهکدهای بینم جای
او بدین یک درهٔ خویش تکلف نکند
تو بدین ششدرهٔ خویش تفاخر منمای
ماه در هفت فلک خانه یکی دارد و بس
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.