بده ایساقی بزم آنقدح هوش زدای
که بیک باره کند ریشه اندیشه ز جای
بده آن باده که در پرده سرا چون نوشند
غم و اندوه نگردد بدر پرده سرای
بده آن باده که چون شاه و گدایش نوشند
هم گدا شاه شود دردم و هم شاه گدای
شیخ گفتا که بود منع خدائی باده
هرگز از لذت مستی نکند منع خدای
لذت زندگی ار خواهی پیوسته بگیر
قدح هوش بر از دست بت هوش ربای
قدح باده به پیما بنوای نی و چنگ
رغم آن شیخ که پیوسته کند بادبنای
مطرب نغمه سرا را بسوی پرده سرای
باز خوان تا رود این شیخک بیهوده سرای
بانگ این هرزه درائی که کند شیخ کبیر
با تهی مغزی باشد بمثل بانگ درای
بده آنداروی اندیشه فکن را که خرد
نکند عیش جهان تا بود اندیشه گرای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیباییهای می و مستی اشاره میکند و آن را راهی برای رهایی از غم و اندوه میداند. او از بادهای سخن میگوید که میتواند اندیشه را به طوری جذاب و سرمستکننده فراموش کند. شاعر به چالش با دیدگاههای خشک و محدودکنندهای که برخی افراد (مانند شیخها) در مورد حرمت مینوشند، میپردازد و بر لذتهای زندگی تأکید میکند. او میخواهد که از زندگی لذت ببریم و در این مسیر، صدای موسیقی و صفای باده را بشنویم تا از اندیشههای منفی و افکار نگرانکننده دور شویم. در نهایت، شاعر بر این باور است که تفکر بیش از حد، مانع از لذت بردن از زندگی میشود و بهتر است بر شادی و شور زندگی تمرکز کرد.
هوش مصنوعی: یکی از عیشهای زندگی را در نظر بگیر که وقتی نوشیدنیاش را مینوشی، تمام فکر و خیالها و اندیشههایت را به کلی از بین میبرد و به یکباره سبب میشود که دیگر به هیچ چیز فکر نکنی.
هوش مصنوعی: بده آن شرابی که وقتی درون خانه نوشیده شود، غم و اندوه از بین میرود و دیگر در فضا احساس ناراحتی نخواهیم کرد.
هوش مصنوعی: به من آن شراب را بده که وقتی هم شاه و هم گدا آن را بنوشند، هر دو به یک اندازه در خوشی و بینیازی قرار گیرند؛ به طوری که دردی نداشته باشند و هر یک در مقام خود به آرامش برسند.
هوش مصنوعی: شیخ گفت که هیچ چیز نمیتواند از لذت نشئهی نوشیدنی دور کند، زیرا در نهایت، خداوند اجازه نخواهد داد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از لذتهای زندگی بهرهمند شوی، همیشه یک جام شراب در دست بگیر و از دلربایی معشوقهات لذت ببر.
هوش مصنوعی: جام باده را با نواختن نی و چنگ به دست بگیر، و به یاد بیاور آن شیخی که همیشه به وسوسههای دنیا پاسخ میدهد.
هوش مصنوعی: مطرب را بخوان تا به سمت پردهخانهاش برود و این مرد پیر الکی را به حال خودش رها کند.
هوش مصنوعی: صدای این سخنان بیهدفی که از سوی آن عارف بزرگ شنیده میشود، مانند صدای کسی است که فقط به گفتن بیمحتوا مشغول است.
هوش مصنوعی: به کسی که در اندیشههایش غرق است و خود را در لذتهای زندگی نمیبیند، چیزی بده که او را از این افکار بگریزد؛ زیرا عقل او توانایی لذت بردن از دنیای زندگی را ندارد تا زمانی که به این نوع تفکر مشغول است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مهرگان آمد و سیمرغ بجنبید از جای
تا کجا پرزند امسال و کجا دارد رای
وقت آن شد که به دشت آید طاوس و تذرو
تاشود بر سر شخ کبک دری شعر سرای
نیز در بیشه و در دشت همانا نبود
[...]
ای ترا کرده خدا بر ملکان بار خدای
شکر بادا که ترا داد بما باز خدای
جان و دل باز نیامد بتن خسته ما
تا ترا باز نیاورد جهاندار بجای
چو شبانی تو و ما چون رمه و فتنه چو گرگ
[...]
ویحک ای صورت منصوریه باغی و سرای
یا بهشتی که به دنیات فرستاد خدای
گر به عینه نه بهشتی نه جهانی که جهان
عمر کاهست و تو برعکس جهان عمرفزای
نیلگون برکهٔ عنبر گل بسد عرقت
[...]
چیست آن جرم مربع بفلک ساخته جای
آنکه دارد ز شرف بر سر نه گردون پای
خال رخساره دین چتر سر خسرو شرع
نقطه نون نبوت علم علم فزای
مردم چشم شریعت حجرالاسود عقل
[...]
تو همه کاخ طرب سازی و خاقانی را
در همه تبریز اندهکدهای بینم جای
او بدین یک درهٔ خویش تکلف نکند
تو بدین ششدرهٔ خویش تفاخر منمای
ماه در هفت فلک خانه یکی دارد و بس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.