گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

هردم بشارت‌های دل از هاتف جان می‌رسد

هرکس که از جان بگذرد آخر به جانان می‌رسد

یک دم میاسا روز و شب مردی بجو دردی طلب

چو جان ز درد آمد به لب ناگاه درمان می‌رسد

ره گرد راز آید ترا شیب و فراز آید ترا

چون ترک تاز آید ترا آخر به پایان می‌رسد

این خانه چون ویران شود، معمور و آبادان شود

این سر چو بی‌سامان شود، ناگه به سامان می‌رسد

ای مبتلا ای مبتلا برکش صلا برکش صلا

در دل اگر رنج و بلا روزی به مهمان می‌رسد

اندیشه و اندوه و غم، رنج و تَعَب، درد و الم

هر یک نهد در دل قدم با حکم و فرمان می‌رسد

بر دل اگر باری بود، بار غم یاری بود

در پا اگر خاری بود، خار از گلستان می‌رسد

 
 
 
مولانا

امروز خندانیم و خوش کان بخت خندان می‌رسد

سلطان سلطانان ما از سوی میدان می‌رسد

امروز توبه بشکنم پرهیز را برهم زنم

کان یوسف خوبان من از شهر کنعان می‌رسد

مست و خرامان می‌روم پوشیده چون جان می‌روم

[...]

حیدر شیرازی

خواجوی دزد کابلی از شهر کرمان می‌رسد

موری است او در شاعری، نزد سلیمان می‌رسد

معنی مبر ای بوالهوس! شاعر ندزدد شعر کس

معنی بکر شاعران از عالم جان می‌رسد

دزدی مکن ای خرده‌دان، کالا ز دزدان کن نهان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حیدر شیرازی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه