گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

شیخ و سالوسم ولی ساغرکشی کار من است

صد هزاران فتنه در هر پیچ دستار من است

هر کجا ترکی قدح‌کش هر کجا شوخی ظریف

در همه شهر از بتان از جان و دل یار من است

من سخندانم نه شعر و شاعری کار من است

موسیِ جانم که سحر و ساحری عار من است

من درخت حکمتم رسته ز خاک جنتم

غرس دست وحدتم عالم بر و بار من است

بوحنیفه در اصول و شافعی اندر فروع

بوعلی در فلسفه شاگرد تکرار من است

هم فلاطون هم ارسطو هم ابقراط حکیم

وقت تدقیق و تأمل نقش دیوار من است

ثقب لؤلؤ میکنم هر شب به الماس نظر

شب چه گردد تیره وقت روز و بازار من است

آن که ننموده است دست انس و جانش طمث و لمس

در حقیقت حاصل افکار ابکار من است

گر بمیرم جان من باقی‌یست در جسم سخن

کانتشار روح در آیات و آثار من است

آب حیوان است جاری از یَنابیع قلم

یا مضامین حکم در طیِ اشعار من است

غُصن نطق است و بدیهه خاطر و رشح قلم

آن که چون آب روان جاری ز انهار من است

نقض و ابرام مسائل حل اشکال علوم

سر به سر مستدرک از اقرار و انکار من است

رند و زاهد شیخ و صوفی مسلم و ترسا و گبر

هر که بینی عاشق گفتار و کردار من است

نی به تقلیدات عادی بل به تحقیق نظر

دین پاک احمد مختار، مختار من است

دارم از هر مذهبی بالجمله نیکو اطلاع

لیکم آئین مذهب اسلاف احرار من است

 
 
 
جدول انگلیسی
صائب تبریزی

شبچراغ اهل معنی چشم بیدار من است

همچو اختر در دل شب، روز بازار من است

مصر انصاف از زلیخاهمتان خالی شده است

ورنه چندین ماه کنعانی به بازار من است

گر چه در کار کسی هرگز گره نفکنده ام

[...]

سیدای نسفی

شوخ بزاز از میان عاشقان یار من است

بار پیچ کهنه او خاصه کار من است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه