داد مرا جان تو باده ای از جان خویش
کفر مرا کرد گوهر ایمان خویش
حضرت او نیم شب گوید کای بوالعجب
هیچ مکن آشکار ،پنهان خویش
گرچه تو آلوده ای ،بنده ما بوده ای
بنده ندارد پناه جز در سلطان خویش
گر تو بگوید کسی ،کرده ای عصیان بسی
رحمت بسیار من ،گوید برهان خویش
ور نهد دست رد، بر رخ تو نیک و بد
رد نکنم من ترا، خوانم خاصّان خویش
درلحد تنگ تو صلح کنم جنگ تو
پیش تو روشن کنم، شعله تابان خویش
خانه زندان گور ،پر بود از مار و مور
من بنمایم در او روضه رضوان خویش
خانه زندان تن روی نهد سوی من
بر سر کیوان زنم خیمه ایوان خویش
کردمت ای بوالفضول نام ظلوم و جهول
تا نفروشم به کس بنده نادان خویش
با امانت گران ، بنده توئی ناتوان
بار ترا می کشم محیی ز گیلان خویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و نزدیکی به خداوند است. شاعر از اعطای زندگی و نعمتهای الهی سخن میگوید و به رابطه عمیق انسان با خدا اشاره دارد. او تأکید میکند که حتی اگر انسان گناهکار باشد، خداوند او را نادیده نمیگیرد و همواره او را در آغوش محبت خویش میپذیرد. شعر به مفهوم توبه و رحمت الهی پرداخته و به انسان یادآوری میکند که در سختیها و بیپناهیها باید به خداوند پناه بیاورد. شاعر همچنین اشاره به بیثباتی دنیا و زهد و عرفان میکند و از زیباییهای الهی در پس پرده مشکلات صحبت میکند.
هوش مصنوعی: جان تو به من بادهای داد که از عمق وجودت نشأت میگیرد و این به من کفر را بخشید و به من گوهری از ایمان عطا کرد.
هوش مصنوعی: حضرت در نیمه شب میفرماید: ای شگفتی، هیچ چیزی را آشکار نکن و پنهان خود را باقی نگهدار.
هوش مصنوعی: هرچند تو گناهکار و آلودهای، اما در گذشته بنده ما بودهای. بنده هیچ پناهی جز در نزد مقام خود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو بگوید که کارهای نافرمانی زیادی انجام دادهای، به او بگو که رحمت و بخشش من بسیار زیاد است و این رحمت دلیل و برهان خاص خود را دارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی بر صورت تو دست رد بگذارد، چه خوب و چه بد، من هرگز تو را نخواهم راند و همیشه تو را در جمع خاصان خود میخوانم.
هوش مصنوعی: در فضای تنگ مرگ، من با تو صلح میکنم و در مقابل تو، آتش درون خود را روشن میسازم.
هوش مصنوعی: خانهای که سرد و خشن است و نماد مرگ و گورستان به نظر میرسد، پر از موجودات ناگواری مثل مار و مور است. اما با وجود این همه زشتی، میخواهم زیباییهای بهشت و خودم را در آن نشان دهم.
هوش مصنوعی: من در خانه ای که جسمم را زندانی کرده است، به سوی تو می آیم و بر بالای آسمان، چادری از خیمه خود برپا می کنم.
هوش مصنوعی: من به تو، ای شخص بیخود، نامهای ظالم و نادان بخشیدم تا اینکه بنده نادان خود را به کسی نفروشم.
هوش مصنوعی: با صدای بلند و بینهایت احترام، میگوید که من به عنوان یک بنده ضعیف، بار سنگین امانت تو را بر دوش میکشم، همانطور که محیی از گیلان به این امر مفتخر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آیت بختت نمود از عز برهان خویش
سیرت زیبات یافت از خط سامان خویش
باز فرود آمدیم بر در سلطان خویش
بازگشادیم خوش بال و پر جان خویش
باز سعادت رسید دامن ما را کشید
بر سر گردون زدیم خیمه و ایوان خویش
دیده دیو و پری دید ز ما سروری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.