عشق و بدنامی و درد و غم به ما شد یار غار
تا محمّد وار باشد عاشقان را چار یار
آرزوی یار داری یار میگوید بیا
تا کند دلداری تو در دل شبهای تار
گرمتر یک نیمهشب گو ای خدا در من نگر
پس شبانروزی نظر را شصت و سیصد میشمار
یار گفت هرجا که باشی با توام یادت کنم
از چنین یاری فرامش کردهای تو، یاد دار
روح تو مرغی است کز نزد خدا آمد به تن
بی خدا مرغ خدایی را کجا گیرد قرار
ساقیا زان می که گفتی میدهم در آخرت
کم نخواهد شد که در دنیا کنی جامی نثار
کاروانها در بیابانها هلاک انداز عطش
ابر رحمت را بیار و قطره چندی ببار
بار دارد شیشههای می، صراحیهای شاه
اشتر مستی که نه افسار دارد نه مهار
شاه میگویی تو ما را حاضر قندیل باش
عاشق و مجنون و مستم آه دست از من بدار
خاک آدم را خدا تخمیر می کرده هنوز
که فتاده بر سر مستان حضرت این خمار
بر سر هر موی مشتاقان زبان دیگر است
کز خدا دیدار میجویند هر لیل و نهار
گر تماشای جمال حق تعالی بایدت
در میان عاشقان انداز خود را روز بار
در دل شبها بگریم گویم آن دلدار را
یا دلی ده یا دل کز بیدلان بر وی بیار
گر رسم روزی به دوزخ قصه خود گویمش
تا بگرید بر من بیچاره آتش زار زار
تا قیامت محیی خواهد خواند این ابیات را
خلق و عالم هم بپای میروند هم پایدار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و رابطه عمیق عاشق و معشوق بحث میکند. شاعر به مشکلات و دردهای عشق اشاره دارد و از خواستههای دل و longing برای وصال یار سخن میگوید. او از یاری که در سختیها همراهمان است یاد میکند و به زیباییهای عشق و قدرت روح انسان اشاره میکند. همچنین به می و مستی و عطش عاشقان اشاره کرده و از خدا درخواست باران رحمت میکند. شعر در نهایت به تحولی عمیق در روح عاشق و امید به وصال و دیدار با معشوق میانجامد.
هوش مصنوعی: عشق، رسوایی، درد و غم همواره با ما بودهاند، مثل دوستانی نزدیک. تا این که عاشقان هم مانند محمد (پیامبر اسلام) چهار دوست و همدم داشته باشند.
هوش مصنوعی: اگر آرزوی محبوب را داری، محبوب میگوید که بیایید تا دلسوزی کند و آرامش قلب شما را در شبهای تار به ارمغان آورد.
هوش مصنوعی: خدایا، در نیمهشب، در دل من بنگر و ببین که چقدر شبی بلند و خوابآور گذشته است. پس بگذار که شمار شب و روز به شصت و سیصد برسد.
هوش مصنوعی: دوست میگوید هر جا که باشی، من همیشه به یاد تو هستم. از اینگونه دوستی که همیشه به یاد توست، هرگز غافل مشو.
هوش مصنوعی: روح تو مانند پرندهای است که از نزد خداوند آمده است. وقتی که در بدنی که از خدا بیبهره است، قرار میگیرد، جایی برای آرامش آن پرندهی الهی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، آن می که تو گفتی در آخرت میدهد، در دنیا کمتر نخواهد شد؛ پس به یاد داشته باش که حالا برای من جامی بریز.
هوش مصنوعی: کاروانها در بیابانها به خاطر تشنگی در حال نابودی هستند، بارانی از رحمت را بفرست و چند قطرهای ببار.
هوش مصنوعی: شیشههای شراب سنگینی میکنند، مانند صراحیهای شاه اشتر که در حالت مستی هستند و نه افساری دارند و نه کنترلی.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، تو به من بگو که آیا میتوانی همچون یک چراغ راهنمای عشق، عاشق و مجنون مرا در این حالتی که هستم، رها کنی؟ خواهش میکنم دستانت را از من بردار.
هوش مصنوعی: خاک آدم همچنان تحت تأثیر خداوند در حال تغییر و تحول است، حتی در حال حاضر که مستی و نشئگی بر سر مستان حاکم است.
هوش مصنوعی: بر روی هر موی عاشقان، داستانی متفاوت وجود دارد، چرا که آنان هر شب و روز در جستجوی دیدار خدا هستند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی زیبایی خداوند را تماشا کنی، خود را در میان عاشقان قرار ده و روزی را برای این کار انتخاب کن.
هوش مصنوعی: در دل شبها گریه میکنم و میگویم: یا دلی به من بده یا دل خود را از کسانی که بیدار نیستند، بر روی او بیفکن.
هوش مصنوعی: اگر روزی به دوزخ بروم، داستان خود را برای او میگویم تا به حال و روز بیچارهام در آن آتش بیفتد و گریه کند.
هوش مصنوعی: این ابیات تا همیشه بر زبان مردم جاری خواهد بود و همه در کنار هم به زندگی و پیشرفت ادامه میدهند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.