سهل دان حرف منکران سخن
که ندانند قدر و شان سخن
سخن منکران، سخن مشمار
وحی را خود چه نقص از انکار؟
شهر ازین منکران شومقدم
پر بود، چون دل گرفته ز غم
آنکه عنقای قاف اقرارست
همچو سیمرغ ناپدیدارست
نقل نظم روان مکن گو کس
پای ماهی در آب، بالش بس
شعر آن به که خود سمر گردد
خضر را خود که راهبر گردد؟
شعر تر بر خسان چه پیمایی؟
آب کوثر به گل چه آلایی؟
معنی آبدار را فشرند
سخن چرب را به چربه برند
نکتهسنج ار به حق نهد میزان
تو هم از دور لاشهای میران
ور نماید سبیل جنبانی
بر سبیلش همان که میدانی!
نکته از نکتهسنج مستغنیست
همت از قید گنج مستغنیست
دُر که شد در صدف تراشیده
گو مکن زرگرش خراشیده
گوی چوبین به رنده کن هموار
گوی خورشید را به رنده چه کار؟
مژه در دیدهها پسندیدهست
شانه مزدور موی ژولیدهست
موی رنگین ز وسمه دارد ننگ
وسمه باید بر ابروی بیرنگ
کاهگل بام خانه را شاید
سقف گردون به گل که انداید؟
سر در اصلاح این سخن چه نهی
مرد رهوار را عصا چه دهی
نیست محتاج سرمه، چشم غزال
زحمت خویش گو مده کحّال
سخنی آنچنان که میباید
کس بر اجزای او چه افزاید
بینی هر که را بیندازی
عوض از چرم، بینیاش سازی
هرکه را دیده برکنی ز سرش
دهی از شیشه، چشمک دگرش
بر لباس کان مزن پینه
که بود ننگ مرد، چرمینه
نکشد هیچکس پی زیور
مهره گل به رشته با گوهر
آنکه مشّاطه شد برای عروس
گو مکش نقش بر پر طاووس
در کجا دیدهای که اهل نظر
مردمک را زنند گل بر سر؟
گشتِ گلزار کردهاند بسی
غازه بر روی گل ندیده کسی
بر فزاینده کس چه افزاید؟
مومیایی شکسته را شاید
غنچه چون گشت گل، صبا چه کند؟
چشم خورشید، توتیا چه کند؟
در سخن دخل منکران بیجاست
شعر با دخل کج نیاید راست
پایه شعر برترست ازان
که رسد دست هر غنیم بدان
آبروی سخن به زور مبر
کز فشردن نریزد آب گهر
هر کجا دخل کج شود پیدا
زود بگذر، مگیر پا به حنا
تا که ایوار باشد و شبگیر
کار بر خویش و خلق تنگ مگیر
چون مخالف شود نوای سرود
خیز و گلبانگ بر قدم زن زود
در جدل، پیش مهتر و کهتر
سپر انداختن بود بهتر
پای با بیخرد منه در گل
باشد الزام جاهلان مشکل
فرد شو، گو مباش یاری چند
بگذر از دم بریده ماری چند
بانگ سگ از خروششان خوشتر
نیش عقرب ز نوششان خوشتر
با همه لاف مردی و غوغا
همچو پایان سیل، سستقفا
همه بیمعنیان لفظتراش
نقششان را خبر نه از نقاش
همه بیبادبان و بیلنگر
کشتی افکنده در محیط خطر
بس که از دستشان کشد آزار
نالد انگشتشان چو موسیقار
وقت جنگ و جدل، ز بس اعراض
تیغها جفت کرده چون مقراض
طلبد دوست چون نظاره پاک
دیده دوزند همچو دام به خاک
چشمشان از پی نگاه حرام
روزنآباد گشته چون بادام
بحر ایشان، سراب راست غدیر
علمشان پای جهل را زنجیر
شمر کم خوان بر این گروه دغل
گل نریزد کسی به فرق جعل
خورده بر گوششان ز شعر پر آب
حرف مشهور موشدان و گلاب
طینت بد، به مرگ پاک شود
هرچه را خاک خورد، خاک شود
با یکی زین گروه پر شر و شور
گر به بزمی رسی چو زنده به گور
لب مجنبان پی سوال و جواب
بی نفس زنده باش چون سیماب
گر بود نکتهسنج باانصاف
خویش را در سخن مدار معاف
گل چو پاشی، به فرق مردم پاش
خویشتن بین و خودستای مباش
شعر بر غیر نکتهدان خواندن
آب خضرست بر گل افشاندن
در همه فن تو راست دست بهی
گر ز انصاف پا برون ننهی
خیز چون صبح گلفشانی کن
دم ز پیری مزن، جوانی کن
هرچه پست و بلند اشعارست
همه در جای خویش در کارست
شمع باشد شب انجمنافروز
هنر سایبان نماند روز
صد خُم از دُرد و یک پیاله صاف
خرمنی علم و نیمجو انصاف
جام و می رازدار یکدگرند
عینک و دیده یار یکدیگرند
سخنم مغتنم بود چون دُر
زانکه لفظش کم است و معنی پر
فارغ از گفتگوی بسیارم
چون صدف، یک دهن گهر دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی و انتقاد از منکران و ناقدان سخن میپردازد. شاعر به این نکته اشاره میکند که افرادی که به ارزش و اهمیت سخن پی نبردهاند، حقایق را انکار میکنند. او به زیبایی و سادگی شعر و هنر سخنوری تاکید میکند و از نیاز به نقد نادرست و بیاساس پرهیز میدهد. شاعر میگوید که شعر بایستی معانی عمیق و قابل تأمل داشته باشد و نباید در آن دخل و تصرفی غیرمنصفانه صورت گیرد. او همچنین بر اهمیت انصاف و درک واژهها و معانی پافشاری میکند و میگوید که هنر و شعر ضروری است که در جای خود قرار گیرد و نباید بیجا و نادرست تفسیر شود. در نهایت، شاعر به داشتن نگاهی دقیق و عمیق به هنر و شعر دعوت میکند و بر این نکته تأکید میورزد که سخنانش پرمعنا و با ارزش است.
هوش مصنوعی: نمیتوان به راحتی نظرات کسانی را قبول کرد که ارزش و اهمیت سخن را نمیدانند.
هوش مصنوعی: کلام افرادی که منکر هستند، نباید به حساب آید. آیا انکار آنها چیزی از حقیقت وحی کم میکند؟
هوش مصنوعی: شهر پر بود از افرادی که نه تنها خیر و نیکی را نمیشناسند، بلکه به نوعی از آن متنفرند. این وضعیت باعث شده که مانند دلی که به خاطر غم و ناراحتی گرفته است، حال و هوای شهر هم غمانگیز شود.
هوش مصنوعی: آن که به نوعی شایستگی و کمال رسیده است، همانند سیمرغ، خاص و دست نیافتنی به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: در این بیت به این اشاره شده است که نباید به کارهایی که فردی دیگر انجام میدهد، بیمورد توجه کنیم. بهتر است به خودتان و کارهای خودتان بپردازید و از غرق شدن در کارهای دیگران پرهیز کنید.
هوش مصنوعی: شعر آن بهتر است که خود به نتیجه برسد و درستی و روشنی را به دست آورد، این که کسی مانند خضر، که هدایتگر است، راه را پیش رو بگیرد.
هوش مصنوعی: آیا در مورد کسانی که به خوبی نمیتوانند شعر بگویند، چیزی مینویسی؟ چگونه میتوانی آب خالص و زلال کوثر را به گلهای آلوده بیفکنی؟
هوش مصنوعی: گفتار لطیف و شیرین را به بهترین شکل منتقل میکنند.
هوش مصنوعی: اگر انسان دانا و آگاه به حق، معیار تو را بسنجد، حتی از دور هم نمیتواند چیزی از تو باقی بگذارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی بر سبیل خود حرکت کند، همانطور که میدانی، نشانهای از حقیقت یا رفتاری خاص است.
هوش مصنوعی: فردی که نکتهسنج و دانا است، نیازی به دیگران ندارد و فردی که هدفش بزرگ و عالی است، از دنیای مادی و ثروت بینیاز است.
هوش مصنوعی: هر ماده قیمتی، مانند مروارید که در صدف شکل میگیرد، به ارزش واقعی خود نیاز دارد. پس نباید به کسانی که آن را به دست آوردهاند یا شکل دادهاند، آسیبی بزنیم یا به آنها بیاحترامی کنیم.
هوش مصنوعی: بازی با کلمات و تشبیه در این بیت به ما میگوید که نباید به چیزهایی که طبیعت و ویژگی خاصی دارند، بهطور غیرضروری دست بزنیم. گوی چوبین مانند چیزی است که میتوان آن را شکل داد و تغییرش داد، اما خورشید که یک پدیده طبیعی و عظیم است، نیازی به تغییر و شکلدهی ندارد. اینجا تأکید بر عدم تلاش برای تغییر یا تحت تأثیر قرار دادن چیزهایی است که ذاتاً کامل و بینیاز از تغییر هستند.
هوش مصنوعی: مژهها در چشمها زیبا به نظر میرسند، اما شانهای که موی نامرتب را مرتب کند، کارگر و بیفایده است.
هوش مصنوعی: اگر موی کسی رنگین باشد، باید بداند که این رنگآمیزی از وسمه (رنگ طبیعی برای سیاه کردن مو) ناپسند است. بنابراین، باید بر ابرویی که بیرنگ است، وسمه بمالد تا جلوه بیشتری پیدا کند.
هوش مصنوعی: شاید باد و باران به کاه و گلی که بر بام خانه است، آسیب برسانند و باعث ایجاد مشکل شوند؟
هوش مصنوعی: در این شعر به نوعی از موقعیتی اشاره میشود که در آن فردی به دنبال اصلاح وضعیتی است، اما نمیداند چگونه باید این کار را انجام دهد. به عبارتی دیگر، وقتی که کسی که در مسیری خاص حرکت کرده است، در حال حاضر به مشکلی برخورد کرده و نمیداند چطور میتواند خود را از آن مشکل نجات دهد یا به وضعیت بهتری برگردد.
هوش مصنوعی: چشمهای غزال نیازی به سرمه ندارند؛ پس ای زحمتکش، کحل (سرمه) خود را به آن نده.
هوش مصنوعی: سخنی که به درستی بیان نشده، هیچ چیز بر بخشهای آن نمیتواند اضافه شود.
هوش مصنوعی: هر کسی را که به راهی اشتباه هدایت کنی، به همان اندازه که او را به اشتباه انداختهای، خودش را نیز تغییر میدهد و به نوعی متحول میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی را که از میان برمیداری، باید به او از شیشه بدهی تا چشمک دیگری بیندازد.
هوش مصنوعی: بر روی لباسی که عیب و نقصی دارد، لکه نگذار؛ زیرا این کار باعث آبروریزی فرد میشود.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند زیبایی و ارزش مهره گل را با جواهرات گرانبها مقایسه کند.
هوش مصنوعی: به کسانی که به زیبایی و آرایش توجه دارند، بگو که در کار خود افراط نکنند و از زیادهروی در طراحی و تزیین پرهای طاووس بپرهیزند.
هوش مصنوعی: در کجا دیدهای که انسانهای صاحب نظر و آگاه، زینت و زیبایی خود را در از بین بردن و آسیب به دیگران قرار دهند؟
هوش مصنوعی: در باغ گل، زیباییهای زیادی وجود دارد، اما هیچکس نتوانسته است زیبایی گل را به درستی ببیند.
هوش مصنوعی: چرا باید به کسی که استعداد یا تواناییاش رو به افزایش است، چیزی اضافه کنیم؟ مثل اینکه مومیایی شکسته را بخواهیم بازسازی کنیم که ممکن نیست.
هوش مصنوعی: وقتی غنچه به گل تبدیل شد، نسیم چه میتواند انجام دهد؟ و وقتی چشمان خورشید درخشان است، آفتابپرست چه میتواند بکند؟
هوش مصنوعی: این سخن مخالفان جایی ندارد، زیرا شعر نمیتواند با تحریف به حقیقت دست یابد.
هوش مصنوعی: پایه و اساس شعر باارزشتر است از آنچه که به راحتی به دست هر کسی برسد.
هوش مصنوعی: سخن را با قدرت و خشونت از خود دور نکن، زیرا اگر آن را تحت فشار قرار دهی، ارزش و زیباییاش از بین خواهد رفت.
هوش مصنوعی: هر جا که احساس کردی اوضاع مطابق میل و خواستهات نیست و به نظر نمیرسد به نفع تو باشد، سریعاً از آنجا دور شو و در آنجا تصمیم نادرستی نگیر.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به برکت و نعمت وجود انسان، شبها و روزها سختی و مشقت را تحمل نکند، به خود و دیگران فشار نیاورید.
هوش مصنوعی: زمانی که صدای سرود و آهنگ مخالف شود، به زودی با قدمهای استوار و قوی پیش بروید و نسبت به آن واکنش نشان دهید.
هوش مصنوعی: در هنگام بحث و جدل، بهتر است به جای مقابله و دشمنی، به آرامی و با تحلیل نظر دیگران، از خود دفاع کنیم.
هوش مصنوعی: نکنید پایتان را در گل، زیرا بیخردی باعث میشود که در مشکلات گیر بیفتید.
هوش مصنوعی: تنها به خودت تکیه کن و از وابستگی به دیگران دست بردار، چرا که در برخی مواقع بهتر است از مشکلات و افراد ناکارآمد دوری کنی.
هوش مصنوعی: صدای سگ به خاطر خروشان آنها دلپذیرتر است و نیش عقرب به مراتب دلپذیرتر از نوشیدنشان است.
هوش مصنوعی: با تمام ادعای شجاعت و هیاهوی خود، در نهایت همچون آخرین مراحل یک سیل، ناتوان و بیپناه هستی.
هوش مصنوعی: افرادی که بیمعنا و بدون مفهوم هستند، فقط کلمات را رد و بدل میکنند و هیچ خبری از هنرمند واقعی ندارند که آنها را به زیبایی و آگاهی بکشاند.
هوش مصنوعی: همه در شرایط دشوار و خطرناک قرار دارند و هیچ حمایتی ندارند که به آنها کمک کند.
هوش مصنوعی: تا جایی که آزار و زحمت از دست آنها به انسان برسد، انگشتانش مانند موسیقیدانان ناله میکنند.
هوش مصنوعی: در زمان جنگ و دعوا، به خاطر شدت درگیری، شمشیرها به دو طرف برخورد میکنند و مانند قیچی به هم میپیوندند.
هوش مصنوعی: دوست همچون دامی بر زمین میکوشد تا نظر پاکی را بدست آورد.
هوش مصنوعی: چشمانشان به دنبال نگاه نادرستی در روزنآباد به مانند بادام شده است.
هوش مصنوعی: ایشان مانند دریا هستند، ولی علم و دانششان همچون سرابی است که حقیقت ندارد؛ در حالی که نادانی را مهار کردهاند.
هوش مصنوعی: شمارش نکن بر این جمع بدجنس که کسی بر سر نیرنگ نمیگذارد.
هوش مصنوعی: در گوش آنان آوای شعر پر آب طنینانداز شده است و صحبتهای معروف موشدان و گلاب در اینجا شنیده میشود.
هوش مصنوعی: طینت ناپاک، با مرگ زایل میشود و هر چیزی که به خاک سپرده شود، به خاک برمیگردد.
هوش مصنوعی: اگر در جمعی پرشور و شلوغ با کسی روبرو شوی، مانند کسی خواهی بود که از مرگ زنده شده است.
هوش مصنوعی: لبهایت را به آرامی حرکت بده و در جستجوی پرسش و پاسخ باش. بیوقفه و با زندگی بمان، مانند جیوه که همیشه در حال جنب و جوش و تغییر است.
هوش مصنوعی: اگر کسی نکتهسنج و منصف باشد، نباید در سخن گفتن با خود، خود را معاف بداند.
هوش مصنوعی: وقتی که گل را پراکنده میکنی، به جای اینکه دیگران را تحسین کنی، به خودت نگاه کن و مغرور نباش.
هوش مصنوعی: شعر را برای کسانی که درک عمیق ندارند خواندن، مانند این است که آب جاودان را بر روی گل بریزیم؛ چرا که این کار فایدهای ندارد و تنها هدر دادن سرمایهای ارزشمند است.
هوش مصنوعی: تو در هر مهارتی توانایی داری، ولی اگر از انصاف خارج شوی، پای خود را فراتر از حد نگذار.
هوش مصنوعی: برخیز و مانند صبحی که گلها را میشکفاند، زندگیات را پر از نشاط و شادابی کن. به فکر پیری نباش و جوانی را دریاب.
هوش مصنوعی: هر نوع شعری که وجود دارد، چه ساده و بیاهمیت و چه عالی و بزرگ، هر کدام در جای خودشان و با هدف خاصی خلق شدهاند.
هوش مصنوعی: شمع مانند منبعی از نور و روشنایی است که در شب به زیبایی انجمن هنر میافزاید. اما در روز، سایهای از آن باقی نمیماند و روشناییاش ناپدید میشود.
هوش مصنوعی: صد ظرف پر از شراب و یک لیوان صاف، برابر است با انبوهی از علم و اندکی انصاف.
هوش مصنوعی: جام و می هر دو همواره اسرار یکدیگر را حفظ میکنند، مانند عینک و چشم که برای یکدیگر ضروری و وابستهاند.
هوش مصنوعی: سخنان من ارزشمند است و مانند مروارید، زیرا کلماتش کم اما معانیاش بسیار است.
هوش مصنوعی: من از صحبتهای بینتیجه بینیازم؛ مانند صدفی که درون خود یک جواهر دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.