من نمیگویم به چشمم نه قدم، یا بر زمین
چشم من فرش است هرجا مینهی پا بر زمین
کشتی چشم تر من بود با دریا قدر
اشک زور آورد، آمد پشت دریا بر زمین
زیر پای عاشقان باشد زمین و آسمان
عشق را یک پای بر عرش است و یک پا بر زمین
جای برگردون بود افتادگان عشق را
من هم از افتادگان عشقم، اما بر زمین
عمرها شد کشتی من با نکویان آشناست
دل ز دست هر یکی افتاده صد جا بر زمین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سایه تا افتاد ازان شمشاد بالا بر زمین
آسمان رنگ قیامت ریخت گویا بر زمین
محو شد در روی او هر چشم بینایی که بود
شبنمی نگذاشت آن خورشید سیما بر زمین
سایه شمشاد جان بخش تو ای آب حیات
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.