عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن کردمش
آستین زد بر چراغم، خانه روشن کردمش
این زمان عطر ریاحین برنمیتابد به باغ
دل که ترتیب دماغ از درد گلخن کردمش
عاجزم در دست دل، کاین شعله عالمفروز
سوحت تا نقش قدم، هرجا که مامن کردمش
زخم دل چون غنچه پنهان داشتم، خاکم به سر
کز دل آوردم، چو گل آرایش تن کردمش
سوی باغم گو مخوان کس، کز سرشک لالهگون
یک نفس هرجا نشستم، رشک گلشن کردمش
رسم طاعت، عشق بت از یاد قدسی برده بود
بردم از مسجد سوی دیر و برهمن کردمش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.