گنجور

 
قدسی مشهدی

جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکرد

چون صدف، کس انتخاب قطره از دریا نکرد

عاشق و معشوق را شرط است با هم سوختن

شمع درنگرفت تا پروانه‌ای پیدا نکرد

کلبه تنگ مرا جای دو خون‌آلوده نیست

تا نرفت از جا دلم، در سینه پیکان جا نکرد

گردم از بی‌طاقتی بسیار بر گرد چمن

شمع را در بزم، جز پروانه کس رسوا نکرد