عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد
همچو صیقل که صفا بخشد و زنگار برد
بیخودی لازمه عشق بود، ورنه چرا
هرکه را بر سر کار آورد، از کار برد؟
که به غربت فکند تنگدلان را زوطن؟
باغبان کی گل نشکفته به بازار برد؟
سوختم ز آتش دل، نیست شفیعی که مرا
به بهشت قفس از عرصه گلزار برد
خوشنما نیست مددکردن افشاگر راز
کس چرا بیهده از آینه زنگار برد؟
به گداپیشگی از عشق بتان شهره شدم
تا کیم دیده به دریوزه دیدار برد؟
دلم از گریه به یاد خطش آسوده ز رنج
سبزه و آب روان علت بیمار برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و احساسات عمیق آن میپردازد. شاعر میگوید که عشق همزمان اقرار و انکار به دل میآورد و مانند صیقلی است که زنگار را برطرف میکند. او بیان میکند که بیخود بودن جزء لاینفک عشق است و به این نکته اشاره میکند که عشق گاهی باعث غربت و دوری از وطن میشود. شاعر خود را در آتش عشق سوخته میبیند و از نبود شفیع یا مددکار در این مسیر شکایت میکند. همچنین به عجز و نیاز به دیدار معشوق اشاره دارد و از درد فراق مینالد. در نهایت، او از خاطرات و یاد خط معشوق آهنگ دلش را آرامش میدهد.
هوش مصنوعی: عشق تو به دل انسان اعتراف میکند اما در عین حال آن را انکار میکند، مانند یک صیقل که به چیزی زیبایی و روشنی میدهد و در عین حال زنگار و کثیفی را از آن میزداید.
هوش مصنوعی: عشق نیازمند دیوانگی و شور است و اگر اینگونه نبود، چرا افرادی که در این راه قدم میگذارند، از مسیر خود منحرف شده و به ناکامتی دچار میشوند؟
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به وضعیت افرادی که به خاطر فقر و مشکلات زندگی از وطن خود دور افتادهاند، اشاره میکند. او به نوعی پرسش میکند که چه کسی باعث این جدایی و غم دلها میشود؟ همچنین با استفاده از مثال باغبانی که گلهای تازه را به بازار نمیبرد، میخواهد بگوید که آیا ممکن است کسی چیز باارزشی را که هنوز شکوفا نشده، به دیگران نشان دهد و به فروش برساند؟ این موضوع نشاندهنده ارزش و زیبایی در انتظار است و نقدی به شرایط سخت زندگی دارد.
هوش مصنوعی: از عشق و درد درونم در حال سوختن هستم و هیچ کس نیست که مرا نجات دهد و به جایی آرامشبخش ببرد.
هوش مصنوعی: زیبایی کمک کردن به کسی که راز دیگری را فاش میکند، در چیست؟ چرا بیفایده باید زنگار را از آینه پاک کرد؟
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق معشوقان معروف شدهام که به گدایی افتادهام. تا چه زمانی باید انتظار دیدار آنها را بکشم؟
هوش مصنوعی: دلم به خاطر یاد خط او آرامش یافته، و از رنج و زحمت سبزه و آب روان، به حالتی بیمارگونه دچار شدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قاصدی کو که پیامی، بر دلدار برد؟
سوی گلشن، خبر مرغ گرفتار برد؟
یوسفی کو که به گلبانگ خریداری خویش
سینه چاکم، چو گل از خانه به بازار برد؟
قوّتی داده به فرهاد و به مجنون ضعفی
[...]
کو فنا تا همه آلایش پندار برد
از صور جلوه و از آینه زنگار برد
شب ز خود رفتم و بر شعله گشودم آغوش
کو بدآموز که پیغاره به دلدار برد
گفته باشی که به هر حیله در آتش فگنش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.