نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساختند
سربسر مهرم، ز نور آفتابم ساختند
روز و شب بر خویش میپیچم ز حیرت شعلهوار
زلف معشوقم مگر، کز اضطرابم ساختند؟
{بیاض}
حیرتی دارم که چون مست شرابم ساختند
صورتش را از ازل در چشم من دادند جا
بینیاز از ناز گلبرگ نقابم ساختند
چون دل عاشق نمیگیرم دمی یک جا قرار
زانکه همچون شعله، محض اضطرابم ساختند
داشتم یک دل، ز من بردند و دیگر ساختند
گلرخان شرمنده خویش از جوابم ساختند
دیده کی بر هم نهم چون چشم روزن تا به روز؟
تا خیال غمزه را آشوب خوابم ساختند
چون نیابم گوهر معنی به صورت، کز ازل
غوطهزن در بحر دقت چون حبابم ساختند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.