محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه سود
سر به پای شعله نه چون شمع، از زانو چه سود
وصل شیرین کی به زور آید به دست کوهکن
قوت طالع بخواه از قوت بازو چه سود
زلف لیلی صید دلهای پریشان میکند
این که مجنون میکند بر سر پریشان مو چه سود
اجتماع میکشان بی طره ساقی مباد
حلقه مستان جدا زان حلقه گیسو چه سود
زخم قدسی کی فریب مرهم راحت خورد؟
عاشقان را درد مطلوب است از دارو چه سود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.