باد صبح از گلستان آید همی
یا زکوی دلستان آید همی
سوی من چون بوی رحمن از یمن
بوی آن جان جهان آید همی
می طپد دل چون جلاجل تا بگوش
بانگ زنگ کاروان آید همی
پیکرم شد چون هلال از انتظار
کان مه لاغر میان آید همی
از فراق آن لب یاقوت فام
خون دل از دیدگان آید همی
ناف آهو بوی مویش کی کند
کز نسیمش بوی جان آید همی
پیش تیر آن بت ابروکمان
مرغ دل بازی کنان آید همی
شصت برنگرفته از یک چوبه تیر
صد خدنگ از وی به جان آید همی
هر کجا دردیست درمان ناپذیر
بر تن این ناتوان آید همی
داستان عشق با زاهد مگوی
بوی خون زین داستان آید همی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حالتی از عشق و انتظار میپردازد. او از بوی خوش صبح و هدایت آن به سوی معشوق سخن میگوید و حس دلتپش خود را همچون آواز کاروان بیان میکند. شاعر انتظار دیدار معشوق را به هلالی در انتظار تشبیه میکند و از فراق او دلی رنجور و خونین دارد. او نغمهٔ عشق را زهرناکی توصیف میکند که در آن درد بیدرمان وجود دارد و میگوید که مرز بین عاشق و معشوق با تیر ابرو و زیبایی رقم میخورد. شاعری در نهایت هشدار میدهد که نباید داستان عشق را با زاهدان در میان گذاشت، زیرا این داستان بوی خون را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: باد صبح از باغ گلها میآید یا از کوی دلانگیز.
هوش مصنوعی: بوهای خوش و دلنواز، همچون عطر و بوی خوب رحمت الهی از یمن به سوی من میآید، بویی که جان و روح جهان را زنده میکند.
هوش مصنوعی: دل مانند جلاجل میتپد تا اینکه صدای زنگ کاروان به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: بدن من به شکل هلال درآمده از شوق و انتظار، چرا که آن ماه نازک و لاغر به زودی وارد میشود.
هوش مصنوعی: از درد جدایی آن لبهای قرمز، اشکهای غم از چشمانم سرازیر میشود.
هوش مصنوعی: بوی موی آهو چطور میتواند از جایی جز نسیم به مشام برسد، وقتی که نفسش چنین بویی از جان و زندگی را به همراه دارد؟
هوش مصنوعی: تیر زیبایی آن معشوق، دلهای عاشق را به بازی میگیرد و به سمت خود جذب میکند.
هوش مصنوعی: حتی اگر یک چوب تیر تنها شصت بار خم شود، باز هم میتواند صد تیر را به سمت دشمن پرتاب کند و جان کسی را تهدید کند.
هوش مصنوعی: هر جا که درد و رنجی وجود دارد، درمان آن بر دوش این انسان ناتوان خواهد بود.
هوش مصنوعی: عشق و محبت را با زاهدان و کسانی که از دنیا فاصله گرفتهاند در میان نگذار، زیرا این داستان بوی خون و رنج میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست
[...]
خسرو از مازندران آید همی
یا مسیح از آسمان آید همی
یا ز بهر مصلحت روحالامین
سوی دنیا زان جهان آید همی
یا سکندر با بزرگان عراق
[...]
باد جوی مولیان آید همی
بوی یار مهربان آید همی
بوی جوی مولیان آید همی
بوی یارِ مهربان آید همی
بوی جوی مولیان آید همی
بوی یار مهربان آید همی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.