ساقیا در دادن دردی چرا اندیشه داری؟
دُرد انصاف است آخر اینکه اندرشیشه داری
ای سهی قامت چه سرواستی که آب لطف و خوبی
میخوری از جویبار چشم و در دل ریشه داری
صد هزاران زخم دارد بیستون از عشق شیرین
تا کی ای فرهاد مینالی که زخم تیشه داری
تا به کی در سایۀ مژگان خزی ای چشم جادو
طرفه آهویی که همچون شیر جا در بیشه داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.