شمارهٔ ۳۹
به یاد جفت و طاق ابروی یار
بپیما ساقیا پیمانه بسیار
بخونریزی عاشق ابروانش
چو شمشیر علی در قتل کفّار
بدین طرز ار دو چشم می فروشش
فروشد مِی نماند نفسِ هشیار
تمارض کرد نرگس تا که گردد
دو چشمانش نگشت و ماند بیمار
ببیند هر که چشم نیم خوابش
بماند تا به صبح حشر بیدار
ز چین آن دو زلف پر چَم و خَم
فتاده در سرم سودای زُنّار
به طور و طَرز رفتار نگارم
رود کبک دری هرگز مپندار
به امید وصالش بر در دوست
دو دیده دوختم مانند مسمار
برآرم صبح محشر چون سر از گور
غمی نبود مرا غیر از غم یار
بیا امشب ز هجر زرد روئی
غبار از دیدگان انجم تو بشمار
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...