صبا از زلف مُشکین عُقده وا کرد
مرا سرگشته چون باد صبا کرد
بنازم طعنۀ بیگانگان را
که آخر با تو ما را آشنا کرد
کنون آن شاخ مرجان را توان یافت
که در خون مردم چشمم شنا کرد
قیامت قامت من تا به پا خاست
قیامتها از آن قامت به پا کرد
غبارا غارت دین و دل ما
خدا کِی بر نکورویان روا کرد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، صبا با زلف مشکین خود دل شاعر را به تپش درآورده و او را سرگشته کرده است. شاعر به طعنۀ بیگانگان میبالد، زیرا آنها در پایان او را به معشوقهاش آشنا کردهاند. او به یاد آن شاخ مرجان است که در گذشته در خون مردم چشمش غوطهور بوده. شاعر از قامت زیبای معشوق به وجد آمده و به قیامتی اشاره میکند که از آن قامت برپا شده است. او همچنین به غارت دین و دل خود توسط غریبهها اشاره کرده و میپرسد که خداوند چه زمانی بر نیکو رویان ظلمی روا داشته است.
هوش مصنوعی: نسیم خوشبو با بوی گیسوان معطر مرا گم کرده و در حالتی سرگشتگی به سر میبرم؛ همانند بادی که در حرکت است.
هوش مصنوعی: به خاطر انتقادهای بیگانگان از تو، به تو نزدیک شدم و با تو آشنا شدم.
هوش مصنوعی: اکنون میتوان آن شاخهی مرجان را پیدا کرد که در خون مردم، اشکهایم در آن غوطهور شده است.
هوش مصنوعی: روز قیامت که قامت من راست ایستاد، قیامهای بسیاری از همان قامت سر بر آوردند.
هوش مصنوعی: غبارها و آشفتگیها دین و دل ما را تحت تأثیر قرار دادهاند. خداوند کی اجازه داده برای خوبان و نیکوکاران این چنین بیاحترامی و آسیب به وجود بیاید؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز رویم آب خوبی را جدا کرد
بلورین سرو قدّم را دوتا کرد
جهان از جان شیرینش جدا کرد
به شیرین هم جهان هم جان رها کرد
در آخر جان و تن از هم جدا کرد
ترا در خاک ره چون توتیا کرد
چو او بر دیدهٔ منعم جفا کرد
سپهر از دیدهٔ جانش سزا کرد
گرفت و روی خود سوی هوا کرد
بر آن قصاب بسیاری دعا کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.