دلم دارد بدان زلف چلیپا
همان الفت که با زنّار ترسا
گره از کار مجنون کی گشاید
کسی کو عقده زد بر زلف لیلا
بسی تند است و سرکش آتش عشق
ولیکن خار از او ترسد نه خارا
ندیدم هرگز این آشفته دل را
مگر در بند آن زلف چلیپا
یکی شد شیخ و آن دیگر برهمن
که دارد عشق در سرها اثرها
نبودی کوه کندن کار فرهاد
گرش شیرین نبودی کارفرما
چو لا خواهی شدن مگذار مگذار
درون خانۀ دل غیر الّا
اگر مشتاق صاحب خانه باشی
ندارد فرق مسجد با کلیسا
چنان خرگاه لیلی سایه افکند
که مجنون گم شد اندر راه صحرا
سری را کآتش عشق است در دل
نمی گنجد عِقال عقل برپا
کسی کز تیشه کوه از پا فکندی
فکندش تیشۀ عشق تو از پا
دلا سستی مکن در خوردن غم
که زین دارو توانی شد توانا
غبارا زین میان برخیز برخیز
که با خود می نشاید بود و با ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعر به موضوع عشق و عواطف مرتبط با آن میپردازد. شاعر از زلف چلیپا و ارتباط آن با محبت و الفت صحبت میکند و به دردهای عاشقانه اشاره میکند. او به سختیهای عشق و تاثیری که بر روح و روان انسان میگذارد، میپردازد و میگوید که عشق مانند آتشی سرکش است که عقل را از پا درمیآورد. همچنین به تمثیل فرهاد و شیرین اشاره میکند و میگوید که در عشق، موانع و سختیها وجود دارد، اما باید از غم فاصله گرفت و به امید و توانمندی بازگشت. در پایان، شاعر خواننده را به برخواستن و تلاش تشویق میکند.
هوش مصنوعی: دل من به زلف زیبای او همان تعلقی دارد که یک ترسا به نوار و عشقش دارد.
هوش مصنوعی: کسی که به عشق لیلا دچار مشکل است، نمیتواند به آسانی گره از مشکلات مجنون باز کند.
هوش مصنوعی: آتش عشق بسیار تند و هیجانانگیز است، اما خار از آن میترسد، نه از آدمی که عشق دارد.
هوش مصنوعی: هرگز این دل آشفته را ندیدهام، جز زمانی که در بند آن زلف پیچیده و زیبا بوده باشد.
هوش مصنوعی: یک نفر به مقام شیخ رسیده و دیگری برهمن شده است، زیرا عشق تأثیرات عمیقی بر ذهنها و دلها دارد.
هوش مصنوعی: اگر شیرین نبود، فرهاد هم کاری برای کوه کندن نداشت.
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی کسی به دل تو راه پیدا کند، اجازه نده کسی جز خودت وارد خانهی دلات شود.
هوش مصنوعی: اگر به صاحبخانه علاقهمند باشی، فرقی بین مسجد و کلیسا وجود ندارد.
هوش مصنوعی: لیلی چنان سایهای به روی خرگاهش افکند که مجنون در دل صحرا گم شد و راه خود را فراموش کرد.
هوش مصنوعی: سری که در دلش آتش عشق شعلهور است، نمیتواند تحت کنترل عقل باشد.
هوش مصنوعی: کسی که به واسطه تیشه کوه از پا افتاده، با تیشه عشق تو از پا میافتد.
هوش مصنوعی: دل弱 نباش و در خوردن غم ناتوانی نکن، زیرا با این دارو میتوانی قوی و توانا شوی.
هوش مصنوعی: ای غبار، از این میان برخواست، چرا که نمیتوانی در کنار ما بمانی و با خود چیزی بیاری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شبی دیرند و ظلمت را مهیا
چو نابینا درو دو چشم بینا
بامید قبولت بکر فکرم
چو بهر یوسف مصری زلیخا
بانواع نفایس خویشتن را
بسان نوعروسی کرده آسا
کسی کز خدمتت دوری کند هیچ
[...]
چو گشتند این چهار ارکان مهیا
ازان گرمی بر آمد سوی بالا
ترا توفیق خواهم در دعا تا
دهی هر کاردان را کاردانی
ایا صدری که از روی بزرگی
فلک را نیست با قدر تو بالا
خجل از قدر و رایت چرخ و انجم
غمی از دست و طبعت ابر و دریا
کله با همتت بنهاده کیوان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.