بدان که سفر دو است: یکی به باطن و یکی به ظاهر. سفر باطن سفر دل است در ملکوت آسمان و زمین و عجایب صنع ایزد تعالی و منازل راه دین و سفر مردان این است که به تن در خانه نشسته باشند و در بهشتی که پهنای وی هفت آسمان و زمین است جولان می کنند، چه عالمهای ملکوت بهشت عارفان است. آن بهشتی که منع و قطع را به وی راه نیست و حق تعالی بدین سفر دعوت می کند بدین آیت که می گوید، «اولم ینظروا فی ملکوت السموات و الارض و ما خلق الله من شییء»
و کسی که از این سفر عاجز آید، باید که به ظاهر سفر کند و کالبد را برد تا از جایی فایده ای گیرد. و مثل این چون کسی بود که به پای خویش به کعبه رسد و مثل آن دیگر چون کسی بود که بر جای نشسته، کعبه وی آید و گرد وی طواف می کند و اسرار خویش با وی می گوید و تفاوت میان این و آن بسیار است. و از این بود که شیخ ابو سعید ابوالخیر رحمهم الله گفتی که نامردان را پای آبله گردد و مردان را سرین و ما آداب سفر ظاهر در این کتاب یاد کنیم در دو باب که شرح سفر باطن دقیق بود و در چنین کتاب شرح نپذیرد:
باب اول در نیت سفر و آداب و انواع آن
باب دوم در علم رخصتهای سفر.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.