چون کسی عزلت گرفت، باید که نیّت کند که بدین عزلت شرِّ خویش از مردمان بازدارد و طلبِ سلامت کند از شرِّ مردمان و طلبِ فراغت کند به عبادتِ حق تعالی و باید که هیچ بیکار نباشد، بلکه به ذکر و فکر و علم و عمل مشغول باشد و مردمان را به خود راه ندهد و از اخبار و اراجیفِ شهر نپرسد و از حالِ مردمان نپرسد، چه هر چیز که بشنود چون تخمی باشد که در سینه افتد، در میانِ خلوت سر از سینه برزند و مهمترین کاری در خلوت قطعِ نفس است تا ذکر صافی شود و اخبارِ مردمان تخمِ حدیثِ نفس است.
و باید که از قوت و کسوت به اندک قناعت کند، اگر نی از مخالطتِ مردمان مستغنی نباشد. و باید که صبور باشد بر رنجِ همسایگان و به هرچه در حقِّ وی گویند از مدح و ذم گوش ندارد و دل در آن نبندد و اگر وی را در عزلت منافق و مُرائی گویند یا مخلص یا متواضع یا متکبّر، گوش بدان ندارد که آن همه روزگار ببرد و مقصود از عزلت آن باید که در آخرت مستغرق بود.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.