بنگر که چه روزگار دارم
کان چهره چون نگار دارم
در دل غم و غم سگال سوزم
در بر می و می گسار دارم
نشگفت که باغ وار خندم
تا وصل چو تو بهار دارم
خورشید به صیدگاه مشرق
زان زلف خوشت شکار دارم
ای عشق تو دم شمار عاشق
غمها ز تو بیشمار دارم
منگر تو به باغ وصل امسال
کز هجر تو داغ پار دارم
سوگند مخور به نیک عهدی
کز جور تو دل فگار دارم
گر کوفه خوری به جای سوگند
حاشا گرت استوار دارم
از بهر یکی سخن دو سه ماه
چون دیده برانتظار دارم؟
آغاز کنم حدیث گوئی
بسیار مگو که کار دارم
ای جان قوامی به دل اندر
غمهات قیامه وار دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و غم عشق سخن میگوید و احساساتش را نسبت به معشوق بیان میکند. او با اشاره به زیبایی معشوق، به ناراحتی و دلتنگی خود در نبودن او اشاره میکند و میگوید که دلش پر از غم است. شاعر اشاره میکند که با وجود این غمها، زیبایی معشوق باعث شادیاش هم میشود. همچنین او از وفاداری و آرزوهایش برای دیدار معشوق سخن میگوید و به دردهای ناشی از جدایی اشاره میکند. در پایان، چالشهای عشق و انتظار را به تصویر میکشد و بار دیگر بر عشق و دلبستگیاش تاکید میکند.
هوش مصنوعی: نگاه کن به حال من که با ظاهری زیبا و دل انگیز در چه شرایطی به سر میبرم.
هوش مصنوعی: در دل خود غم و اندوه زیادی احساس میکنم و در آغوش شراب و میگسار راحتی میجویم.
هوش مصنوعی: شگفتی ندارد که من در باغ مانند یک گل خندانم، زیرا وقتی که تو به من نزدیکی، بهاری را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: خورشید را از سمت شرق به دام زلف زیبایت گیر انداختهام.
هوش مصنوعی: ای عشق، تو را به شمار میآورم و به خاطر تو غمهای زیادی دارم که شمارشان بیپایان است.
هوش مصنوعی: به باغ وصل امسال نگاه نکن، زیرا من به خاطر دوری تو هنوز زخم سال گذشته را احساس میکنم.
هوش مصنوعی: به تو قسم نمیخورم که به خاطر بدعهدیات، قلبی شکسته دارم.
هوش مصنوعی: اگر در کوفه به تو سوگند بخورم، هرگز از آنچه میگویم انکار نکن. اگر به تو تکیه کنم، مطمئن باش که سخن من راست است.
هوش مصنوعی: برای انتظار یک صحبت، چندین ماه را با چشم دوخته به راه میگذرانم؟
هوش مصنوعی: میخواهم داستانی را آغاز کنم، اما خیلی صحبت نکنید چون کارهای دیگری دارم که باید انجام بدهم.
هوش مصنوعی: ای جان، به خاطر دردها و غمهای تو، دل من همیشه در حالت قیام و بیداری است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من با تو هزار کار دارم
جانی ز تو بی قرار دارم
شبهای وصال میشمردم
تا حاصل روزگار دارم
گفتی که فراق نیز بشمر
[...]
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
در راه غمت کنم هزینه
[...]
نه دسترسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
در دل غم تو کنم خزینه
[...]
نه دست رسی به یار دارم
نه طاقت انتظار دارم
هر جور که از تو بر من آید
از گردش روزگار دارم
در دل غم تو کنم خزینه
[...]
امشب سر وصل یار دارم
کز هجر دلی فگار دارم
سرمست دو چشم آن نگارین
وز باده ی او خمار دارم
وز خون دو دیده در غم او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.