مها چو گاه سخا دست تو دلیر بود
به مدحت تو زبان زمانه چیر بود
چو خواجگی طلبی همتی چو شیر بیار
که از سخاست که هر دد غلام شیر بود
مدام خدمت من به اشتاب خواهی و زود
اگر چه از تو صلت با درنگ و دیر بود
حسود زیر و زبر کی بود؟ در آن ساعت
که دست تو زبر و دست بنده زیر بود
نه هر که مدح تو گوید چو من تواند بود
نه نره شیر بود هر که در کویر بود
زجود خویش پرم کن که بس تهی دستم
که گرسنه شکم آن نیکتر که سیر بود
پس ار دلیر عتابی کنم شگفت مدار
که هست بنده تهی و تهی دلیر بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.