گنجور

 
قطران تبریزی

چشمم ز غمت بهر عقیقی که بسفت

بر چهره هزار گل ز رازم بشکفت

رازی که دلم ز جان همی داشت نهفت

اشکم بزبان حال با خلق بگفت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode