ای زدوده دل و زدوده سخن
تازه گشت از تو روزگار کهن
زائران سر نهاده اند بتو
مال تو زین قبل نگیرد تن
بگشائی دل یکی به سخا
بزدائی دل یکی بسخن
بی تو رادی چو دیده بی دیدار
بی تو شادی چو دست بی ناخن
وعده کردی مرا بزیر نخو
وعده خویش را خلاف مکن
آی آفت شهر و فتنه برزن
از روی تو خیره ماند مرد و زن
ماهی و که دید ماه سنگین دل
سروی و که دید سر و سیمین تن
ای من رهی آن دو چشم زوبین دار
ای من رهی آن دو دست زوبین زن
زان دستان بسته دل شده عاشق
زین زوبین خسته تن شده دشمن
گر من ز غم بمیرم سزد تا تو
با میر همی روی سوی ار من
چون جوشن پوشیدی گه رفتن
شد تیر علم را دلم بند جوشن
پیراهن آهن آن دلت بس باد
ز آهن چکنی تو نیز پیراهن
نه در خور جنگ و در خور رزمی
ای در خور بزم و در خور گلشن
یارب تو بگردان نیت خسرو
زین عزم درست کردن و رفتن
گر میر مرا رها کند زنده
به آید مرا زین غزا کردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره محبت و عشق به معشوق است و احساسات عمیق شاعر را بیان میکند. شاعر از تغییراتی که از عشق به وجود آمده صحبت میکند و اینکه روزگار کهن تازه شده است. او به معشوق وعده میدهد و میخواهد که این وعده را فراموش نکند. شاعر همچنین به تنهایی و کمبود عشق اشاره میکند و آن را به حالتی شبیه به بینقشی و بیخودی توصیف میکند. در نهایت، او از اندیشههای خود درباره عشق و جنگ و صلح میگوید و آرزو میکند که معشوق او را رها کند تا از غم و اندوه نجات یابد. شعر به زیبایی احساسات عاشقانه را با تصاویری شاعرانه و نمادین به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای کسی که دل و سخن را از خود دور کردهای، زمانهی قدیمی به خاطر تو نو و تازه شده است.
هوش مصنوعی: زائران سر به درگاه تو نهادهاند و مال و ثروت تو از این قبل (این دنیا) به تن تو تعلق نمیگیرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی با بزرگواری دل دیگری را شاد کند، به وسیله سخن دل او را از غم و اندوه آزاد میسازد.
هوش مصنوعی: بدون تو، چشم مانند چشمی است که نمیتواند ببیند و شادی هم مانند دستی است که ناخن ندارد و نمیتواند چیزی را بگیرد.
هوش مصنوعی: به من وعده دادی که زیر نخی بیاوری، پس قول خودت را نقض نکن.
هوش مصنوعی: ای نور خیرهکننده شهر و آشوبساز محله، از زیبایی تو هم مردان و هم زنان شگفتزده و مبهوت ماندهاند.
هوش مصنوعی: ماهی به سروی نگاه میکند که قامت بلند و تن زیبایی دارد، و سروی هم به ماهی نگریسته که سنگین دل است و زیبایی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: ای محبوب من، تو آن چشمان تیزبین و نافذی داری که میتوانند هر چیزی را ببینند و درک کنند. همچنین، آن دستان قوی و کارآمدت میتوانند کارهای بزرگ و شگفتانگیزی انجام دهند.
هوش مصنوعی: دستهای بستهای که دل را عاشق کرده، به خاطر این تیر بیرحم، بدن را خسته و پر از دشمنی کرده است.
هوش مصنوعی: اگر من از غم بمیرم، سزاوار است که تو با رویی خندان به سمت من بیایی.
هوش مصنوعی: وقتی که زره به تن کردی و آماده رفتن شدی، دلم به زره علم وابسته است.
هوش مصنوعی: پیراهنی که از آهن ساخته شده، به دل تو نیز آسیب میزند. تو هم باید مانند آن پیراهن مقاوم باشی و فشارها را تحمل کنی.
هوش مصنوعی: تو چه درگیر جنگ و نبرد نیستی، بلکه به زیبایی مجالس و لذتهای گلشن اختصاص داری.
هوش مصنوعی: ای خدای من، خواهش میکنم که نیت شاه را از تصمیم به این سفر و رفتن تغییر بده.
هوش مصنوعی: اگر کسی که مرا به قتل میرساند، مرا رها کند، زندگی دوبارهای به من باز خواهد گشت و این جنگ و نزاع پایان خواهد یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بفروز و بسوز پیش خویش امشب
چندان که توان ز عود و از چندن
ز آن آتش کز بلندی بالا
مر ابر بلند را کند روزن
وز ابر چو سر برون زند نورش
[...]
ای افسر کوه و چرخ را جوشن
خود تیره به روی و فعل تو روشن
چون باد سحر تو را برانگیزد
دیوی سیهی به لولو آبستن
وانگه که تهی شدی ز فرزندان
[...]
بگذشت ز پیش من نگار من
با موی سمور و باخز ادکن
تابنده ز موی روی چون ماهش
چونانکه مه از میانه خرمن
چون سرو و به سرو بر مه و زهره
[...]
ای پایهٔ دانش از دلت عالی
وی دیدهٔ بخشش از کفت روشن
آمال و نسیم و بوی خلق تو
یعقوب و نسیم و بوی پیراهن
پیراهن مدت تو دوران را
[...]
ای بت سرو قد سیمین تن
وی گل نوبهار و سرو چمن
چون دهی حسن خویش را تزیین
نکته ای گوش کن لطیف از من
طرّه را سر ببُر بگردانش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.