تا ترا گرد مه از مشک سیه پرهون بود
در تمنای رخت جان و دلم مرهون بود
گر ترا یارا به جای من بود یار دگر
در دو چشم من به جای خواب هر شب خون بود
تا بود معجون به مشک ناب تار زلف تو
آب چشم من بدرد جان و دل معجون بود
ز آتش رخسار تو جانم همی سوزد ز دور
تاب زلفت را بر او پرتاب داری چون بود
گر لب چون شکرت گلگون بود شاید از آنک
گل ندارد طعم شکر بل شکر گلگون بود
هست ز آن رو زلف مشکین تو دلها را چمن
زانکه گه چون جیم و گه چون میم و گه چون نون بود
از رخ و زلفت به کانون هم گل و سنبل چنم
شاید ار جانم ز مهرت تافته کانون بود
عشق تو از بس که شور انداخت در دلهای خلق
هر زمان گویند شور رستخیز اکنون بود
هرکجا روی تو باشد تیره باشد ماه و خور
بحر باشد هرکجا دست ملک فضلون بود
آنکه بیند مجلس میمون او تا جاودان
طالعش مسعود باشد اخترش میمون بود
وآن که باشد یک زمان از درگه عالیش دور
تا بود از نقد عمر خویشتن مغبون بود
جان و دل با مدح و مهر او قرین دارد مدام
هرکه را باید که با ناز و طرب مقرون بود
هرچه او بخشد به هشیاری نداند آن چه وزن
وآنچه در مستی بگوید آن همه موزون بود
هرچه آگنده است قارون او پراکنده است پاک
هرکه مدحش گفت یک ره جاودان قارون بود
شاه دانادوستر زو در جهان هرگز نبود
شاه دانادوست دشمنکاه و روزافزون بود
چون جهان باید گرفتن دیگر اسکندر بود
چون سپه باید شکستن دیگر افریدون بود
بر زمین همچون پدر بر هر هنر شد مشتهر
هرکجا باشد پدر چونان بسر ایدون بود
آن درختی کو همایون میوهها بار آورد
جاودان باید که شادان برگش آذریون بود
چون بود برخواسته مفتون بخیل تنگدست
دائم او بر خواستار خواسته مفتون بود
مدح او برخوان گر از چشم بداندیشی همی
کز بلای چشم بد مدحش ترا افسون بود
رزمه اکسون دهد خواهندگان را گاه جود
وز تپانچه روی بدخواهانش چون اکسون بود
ای خداوندی که هرکش طبع شد مأمور تو
کمترین مأمور تو کافیتر از مأمون بود
گردد از جود تو قارون هرکه او مفلس بود
گردد از لفظ تو شادان هرکه او محزون بود
بدسگالت را فلک پیش تو بر هامون کشد
گر به دریا در چو ذوالنون در دهان نون بود
چون عطا بخشی جهان پر زر شاپوری شود
چون سخن گویی جهان پر لؤلؤ مکنون بود
بار صد گردون بود یک بر تو هنگام جود
شاید ار تاج تو ماه و تخت تو گردون بود
از بر گردون بود جاش ارچه باشد بر زمین
آن کسی را کش عطایی بار صد گردون بود
دجله و جیحون بود با تیغ تو چون بادیه
بادیه بادست تو چون دجله و جیحون بود
گوهرآگین گنج با کین تو باشد چون سفال
آهنین دیوار با خشت تو چون هامون بود
جود توست و جنگ توست و فره و نیروی توست
گر ز حد وصف چیزی در جهان بیرون بود
دل بیفروزد ز تو دانایی آموزد ز تو
کو هما آوردت همی لقمان و افلاطون بود
چشم بد در باغ دولت ره نیابد سوی تو
تا به گرد او ز نام و ننگ تو پرهون بود
راست باشد کار یارانت چو روشن رأی تو
کار بدخواهان تو چون رایشان وارون بود
سنگ در دست ثناگویان تو باشد گهر
نوش در کام بداندیشان تو افیون بود
ساعتی مهمان نباشد نزد تو زر و گهر
نزد دیگر شهریاران سالها مسجون بود
من نپندارم که با کافی کف تو زین سپس
ذره زر و گهر زیر زمین مکنون بود
بر تو فرخ باد میمون جشن و نوروز و بهار
تا جهانت بنده همچون فرخ و میمون بود
باده خور با دوستان در بوستان اکنون کجا
بوستان از گونهگون گلها چو بوقلمون بود
از گل و شمشاد چون مدیون چینی شد چمن
از می گلگون همی باید که دل مدیون بود
تا به حوض اندر به رنگ نیل نیلوفر بود
تا به باغ اندر به رنگ آذر آذریون بود
باد گردون با بداندیشان و خصمان تو بد
گرچه دائم میل گردون با کسان دون بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مدح و تمجید از ویژگیهای مثبت و بزرگی خدایی یا پادشاهی پرداخته است. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا و استعارههای غنی، عشق و محبت به معشوق را به تصویر میکشد و از آثار خیری که این محبت بر دلها میگذارد، سخن میگوید. او تشبیهاتی از طبیعت و زیباییهای آن استفاده کرده و به قدرت و بخشندگی پادشاه اشاره کرده و بر این نکته تأکید دارد که وجود او باعث سعادت و خوشبختی مردم است. همچنین، شاعر به ناپایداری و قضاوت نادرست دشمنان میپردازد و بر تلاش و عزم بیوقفه در راستای حقیقت و نیکی تأکید دارد. در کل، شعر فضایی پر از عشق، زیبایی و مدح را ترسیم میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که بوی عطر مشک و شیرینی حضورت در پیرامونم باشد، جان و دل من در آرزوی تو وابسته و فدای تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر تو قدرت و توانایی داشته باشی که به جای من حضور داشته باشی، برای من یاری دیگر در دو چشمانم به جای خواب هر شب، فقط خون دیده میشود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که عطر خالی مشک در موهای سیاه تو وجود دارد، اشکهای من به جان و دل آسیب میزند و به نوعی خود را تسکین میبخشد.
هوش مصنوعی: از زیبایی چهرهات جانم به آتش میافتد و از دور زلفهای تابناک تو را به سوی خود میکشانم. چگونه است این حال؟
هوش مصنوعی: اگر لبهای تو مانند شکر گلگون باشد، شاید به این دلیل است که گلها طعم شکر ندارند، بلکه شکر خود به رنگ گل است.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت زلف مشکی تو دلها را مانند باغی سرسبز میکند، زیرا گاهی مانند حرف ج، گاهی مشابه حرف میم و گاهی شبیه حرف نون است.
هوش مصنوعی: از زیبایی و جذابیت تو، گلی و سنبلی جمع میکنم. شاید اگر جانم بر پایهی عشق تو شکل گرفته باشد، آن کانون جاذبه باشد.
هوش مصنوعی: عشق تو به قدری شور و هیجان در دلهای مردم ایجاد کرده که هر لحظه میگویند زمان قیامت فرا رسیده است.
هوش مصنوعی: هر جا که تو هستی، ماه و خورشید در آن مکان تاریک است و دریا هم آرام نیست، زیرا هر جا که دست مقام و فضیلت باشد، وضعیت به گونهای دیگر تغییر میکند.
هوش مصنوعی: کسی که در مجلس شادی و خوشی حضور دارد، تا همیشه روزگارش خوش و بختش نیکو خواهد بود.
هوش مصنوعی: کسی که به مدت کوتاهی از مقام عالی خود دور باشد، در واقع از ارزش واقعی عمر خود بهرهمند نشده و در این مدت متضرر شده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که میخواهد زندگیاش پر از لطف و شادی باشد، باید همواره جان و دلش در عشق و ستایش او معنا پیدا کند.
هوش مصنوعی: هر چه شخص هوشیار به دست میآورد، نمیتواند درک کند که چه چیزی ارزشمند است، اما آنچه در حالت مستی بیان کند، همگی زیبا و موزون خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به طور ظاهری از قیمتی برخوردار است، در واقع باعث نابودی و تنهایی میشود. هر کس که از او تعریف و تمجید کند، در حقیقت در دام همان ارزشهای فریبندهاش گرفتار خواهد شد.
هوش مصنوعی: هیچگاه در دنیا شاهی وجود نداشته که به اندازه شاه دانا و دوستدار حقیقت باشد. تنها دشمنان او در حال افزایش بوده و هر روز بیشتر میشوند.
هوش مصنوعی: جهان باید شخصیتی دیگر مانند اسکندر را به خود بگیرد و سپاه باید قدرتی را چون افریدون بشکافد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که مانند پدر که به هر هنری معروف است، هر جا که پدر باشد، آنجا نیز همانند او شناخته میشود. در واقع، ارث و تأثیر پدر بر فرزندان و محیط اطرافشان را بیان میکند.
هوش مصنوعی: درختی که میوههای ناشناخته و ارزشمندی تولید میکند، باید همیشه شاداب و سرزنده بماند و درختی با برگهای زیبا و خوش رنگ داشته باشد.
هوش مصنوعی: وقتی کسی که به شدت حسود و تنگنظر است، چیزی را بخواهد، همیشه دلش به این خواسته مشغول است و به آن جذبه پیدا میکند.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از زیباییهای او سخن بگویی، حتی اگر نظر بدخویان بر تو باشد، باز هم به خاطر تأثیرات منفی آنها، ستایشش تو را جادو میکند.
هوش مصنوعی: در مواقعی که نیاز به مهربانی است، افراد سخاوتمندانه عمل میکنند و در برابر دشمنان خود، به گونهای عمل میکنند که همچون سلاحی قوی و مؤثر هستند.
هوش مصنوعی: ای خدایی که هر کسی به نوعی به خدمت تو مشغول است، کمترین فردی که در این خدمت است، حتی از بزرگترین خدمتگزاران، کفایت بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در فقر و تنگدستی باشد، با بخشش و generosity تو، همچون قارون ثروتمند میشود. و هر کسی که غمگین و ناراحت باشد، با کلام و سخن تو شاد و خوشحال میشود.
هوش مصنوعی: اگر بدسگال تو را حوادث زمانه بر روی زمین بکشاند، همچون ذوالنونی که در دریا در دهانش نان قرار دارد، تو نیز میتوانی از آن بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: وقتی که کسی نعمت ببخشد، دنیا مانند یک دنیای پر از طلا میشود و وقتی سخن از خوبان به میان آید، جهان همانند دنیایی پر از مروارید پنهان میشود.
هوش مصنوعی: بار صد گردون بر دوش توست که در زمان بخشش به دیگری واگذار میشود. شاید اگر تاج تو مانند ماه و تخت تو همچون آسمان باشد، باز هم این بخشش از اهمیت کمتری برخوردار نخواهد بود.
هوش مصنوعی: هرچند که جایگاه کسی ممکن است بر روی زمین باشد، اما اگر آن شخص لیاقت و شایستگی داشته باشد، بزرگتر از آن چیزی است که در زمین میتوان یافت.
هوش مصنوعی: رودخانههای دجله و جیحون تحت تأثیر قدرت و بیرحمی تو همچون بیابانی بیپناه به نظر میرسند. تو مانند بادی که هر چه را سر راهش باشد، در هم میشکند و تغییر میدهد، بر آنها مسلطی.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که گنجینهای پر ارزش و باارزش به خاطر دشمنی و کینهای که تو داری، به مانند دیواری از سفال و آهنین است که از خشت تو ساخته شده است. در واقع، این بیانگر این است که به خاطر نفرت و کینه، آنچه که باید گرانبها و درخشان باشد، تحت تأثیر قرار میگیرد و ارزش واقعیاش را از دست میدهد.
هوش مصنوعی: سخن از بزرگ منشی و فخر و قدرت توست، اگر چیزی در دنیا فراتر از تو وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: دل اگر از تو بیاموزد، مانند آن است که لقمان و افلاطون به دنبال تو بیایند و از حکمت تو بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: چشم بد نمیتواند به سمت تو در باغ نعمتها بیاید، زیرا محیط اطراف تو پر از شرافت و نیکی است.
هوش مصنوعی: وقتی دیدگاه و نظر تو روشن و صحیح باشد، عمل دوستانت نیز درست و راست خواهد بود؛ اما اگر نظر بدخواهان تو با تو برعکس و نادرست باشد، کارهایشان هم از روی بدخواهی خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر سنگ را در دست ستایشکنندگان تو قرار دهی، آن را به مروارید تبدیل میکند، اما برای بداندیشان، آن به افیونی میماند که فکر و ذهنشان را تیره و تار میکند.
هوش مصنوعی: چند ساعتی مهمانی از تو دور است، اما طلا و جواهر همیشه در دست دیگر پادشاهان سالهای زیادی به اسارت بود.
هوش مصنوعی: من فکر نمیکنم که در مقابل دست تو، ذرهای طلا یا جواهری که در زیر زمین پنهان است، ارزش داشته باشد.
هوش مصنوعی: برای تو ای عزیز، جشن و نوروز و بهار مبارک باد، تا زمانی که دنیا به کامت باشد و همچون خودت شاد و خوش باشد.
هوش مصنوعی: بیایید با دوستانمان در باغ بنوشیم، چرا که این باغ به مانند بوقلمونی رنگارنگ و زیباست.
هوش مصنوعی: چمن که از زیبایی گلها و شمشادها پر شده، به خاطر اثرات زیبای آنها مدیون است. به همین ترتیب، دل نیز باید به خاطر رنگ و عطر گلهای خوش عطر، شاداب و سرزنده باشد.
هوش مصنوعی: در حوضی که گل نیلوفر روییده، رنگش به زیبایی آبی است، و در باغی که گلهای آذر آذریون شکفته شدهاند، رنگشان به آتش و گرما میزند.
هوش مصنوعی: باد همانطور که با بداندیشان و دشمنان تو بد است، اما باید توجه کنی که این باد همیشه به سمت کسان پستفطرت میوزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق جانان باختن کی در خور هردون بود
مهر لیلی داشتن هم بابت مجنون بود
هر شبم در سر خیال آن لب میگون بود
دامن از مژگان و مژگان از دلم پر خون بود
چون رسد پیکان تو بر سینه آنگه بگذرد
از رسیدن درد بگذشتن بسی افزون بود
آن غزالی تو که از بهر شکارت عالمی
[...]
پایه نظم بلند از علم کمتر چون بود؟
علم موزون کم چرا از علم ناموزون بود؟
گردبادش جلوه انگشت زنهاری کند
دامن دشتی که گرم از سینه مجنون بود
کنج عزلت کرد مستغنی مرا از احتیاج
[...]
باز طبعم را هوای بادۀ گلگون بود
در سرم شور و نوا و نغمۀ موزون بود
نوبهار است و کنار یار، ساقی می بیار
طالع می با مبارک طلعتی میمون بود
باده گلرنگ و نگاری شوخ و شنگ و وقت تنگ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.