گنجور

 
قطران تبریزی

آدینه و مهرگان و ماه نو

بادند خجسته هر سه بر خسرو

ای خسرو تاج بخش و لشگرکش

صد بنده ترا رسد چو کیخسرو

با شادی و ناز و خصلت نیکو

بگذار هزار سال جشن نو

تخت تو گذشته از سر کیوان

بدخواه تو پست ماند اندر گو

با جود تو قطره ایست رود ویم

با حلم تو ذره ایست کوه لو

بدخواه تو نغنوده شادمان

خرم بنشین تو شادمان بغنو

جز تخم مهی نکاشتی هرگز

جز بار بهی و نیکوئی مدرو

کاری که کنی بفال نیکو کن

جایی که روی به بخت میمون رو

شادی کن و خرمی برسم جم

دشمن کش و خشم خور بسان زو