مهر جانان چون روان اندر تن من شد روان
از تنم بیرون نیامد مهر او جز با روان
گر بکشمر بود قبله چند گه سرو سهی
شاید ار من دل نهم جاوید بر سرو روان
کاروان بر کاروان آید ز مهرش بر دلم
همچو بر چهرش ز خوبی کاروان بر کاروان
لاله و گلنار دارد بار سیمین نارون
لؤلؤ شهوار دارد زیر رنگین ارغوان
دیده من نار کفته کرد گلنار رخانش
ناردان دو لبش دارد دلم را ناردان
نافه مشگ سیاهش هست دائم لاله رنگ
معدن مشگ سیاهش هست دائم پرنیان؟
در خزان از بوی این مغزم پر از بوی بهار
در بهار از رنگ آن رویم پر از رنگ خزان
هر که او دارد لب جام و لب جانان بهم
تازه باشد طبع او جاوید و جاویدان جوان
خوردن آن دور دارد خم ز پشت و نم ز رخ
دیدن این دور دارد نم ز چشم و غم ز جان
تا بود نیروی جانم کف ندارم دور از این
تا بود نیروی جسمم جان ندارم دور از آن
تازه گردد دل از او هرگه که گیرد جام می
تازه گردد جان ز مهر آن نگار دلستان
کاخ از آن خندان چو از گلنار کفته جویبار
بزم از این تازه چو از ماه دو هفته آسمان
راست همچون زهره باشد برده مه را پیش مهر
چون ستاند جام می را زو خداوند جهان
تاج میران جلیل آرام گیتی بوالخلیل
جعفر آنکو کرد زر جعفری را رایگان
گر بواجب کار بودی شاه گیتی خواندمش
عیب دانم خواندن او را شاه آذربایگان
گر بجود و جنگ و دانش یافت شاید مملکت
کو همه گیتی بگیرد کی شود همداستان؟
گر نبودی آفت ترکان بگیتی در پدید
بستدی گیتی همه چون خسروان باستان
زو شدندی گاه کوشیدن بصف اندر ستوه
زو زدندی گاه بخشیدن بمردی داستان
از رخ شاهان برون آرد بهیبت شنبلید
وز تن شیران برون آرد بضربت ارغوان
از کمان او تن ناصح ببالا چون خدنگ
از خدنگ او تن حاسد بچفتد چون کمان
جود او بیش از شمار و عدل او بیش از عدد
عقل او بیش از قیاس و فضل او بیش از گمان
هرکه باشد دشمن او عیب دان باشد چو دیو
او بتن بی عیب چون یزدان و چون او غیبدان
گرچه مردم را سپرده است این زمانه بر زمین
او همی کوشد بمردی با زمین و با زمان
او بکردار شبانست و دگر شاهان رمه
از بد گرگان نگه دار رمه باشد شبان
مردمان گویند شاهنشه ندارد دوست می
این نداند جز می پیر و نگار نوجوان
نیست او چونانکه شاید همتش را رسم بزم
نیست او چونانکه شاید همتش را ساز خوان
او همی خواهد بهر بزمی فشاند گنج نور
او بهر خوانی همی خواهد نهادن نان جان
این مثل شاهنشه دانا بجا آرد همی
کز نهادن گنج بی آلت تهی گردد دهان؟
گر کنونش نیست چونان دارم از یزدان امید
کو همی گیتی بگیرد زین کران تا آن کران
ور کند در بخشش و رامش کجا بهرام گور
داد اوگردد جهان را بهتر از نوشیروان
با همه عیبی که شاهان جهان را اوفتاد
زین نمونه روزگار و گیتی نامهربان
از همه میران کنون او را فزون بینم عطا
وز همه شاهان کنون او را فزون بینم توان
زو زنند اکنون بگاه لشگر افروزی مثل
زود هند اکنون بگاه خواسته بخشی نشان
هیچ گنجی روز بزم او نباشد پایدار
هیچ شاهی روز رزم او نباشد کامران
از یکی دائم همی گیرد بمردی تاج و تخت
بر یکی دائم همی پاشد برادی گنج و کان
گر شود با جام خندان خواسته گریان شود
گر شود با تیغ پیدا اژدها گردد نهان
ای خداوند زمین ای پادشاه راستین
از تو شاهان را و شیران را غریو است و فغان
دوستداران را نوازانی چو بتر ابرهمن
نیکخواهان را فروزانی چو آتش را مغان
آن زمینی کو گران تر پیش حلم تو سبک
آن هوائی کو سبک تر پیش طبع تو گران
آنکه ورزد مهر تو وانکو پرستد چهر تو
ناز بیند بی نیاز و سود بیند بی زیان
تا تن مردم نوان باشد ز بیداد و ستم
تا دل مردم بود تازه ز داد و شادمان
دوستانت را همیشه باد شاد و تازه دل
دشمنانت را همیشه باد تن زار و نوان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است درباره عشق و زیبایی معشوق و تصویرسازیهای زیبایی از احساسات شاعر نسبت به آن. شاعر به وصف عشق و تأثیر عمیق آن بر جان و تن خود میپردازد و تحلیل میکند که چگونه عشق میتواند زندگی را تازه و شاداب کند. بخشهای مختلفی از شعر به توصیف ویژگیهای ظاهری و صفات معشوق، همچنین احساسی که این عشق در دل شاعر ایجاد کرده، میپردازد. شاعر عشق را همچون جانی میداند که تداوم آن برای زندگی ضروری است و به وصف روابط میان انسانها و تأثیر آن بر زندگی اجتماعی و هویتی میپردازد. در انتها، شاعر از خداوند درخواست میکند تا به شاهان و نیکخواهان مهر و رحمت عطا کند و از دشمنان سرسختی بپرهیزد. متن بهطور کلی حاوی نکات عمیق فلسفی درباره عشق، زندگی و انسانیت است.
هوش مصنوعی: عشق محبوبم مانند روحی در بدن من جاری شد و از وجودم جدا نگردید. علاقهام به او هرگز از وجودم جدا نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر درختان بلند و زیبا را بکشید، این احتمال وجود دارد که دل من همیشه برای این سروهای زیبا بزند.
هوش مصنوعی: کاروانی از عشق و محبت به قلبم میآید، مانند نیکی و زیبایی که بر چهرهاش میتابد.
هوش مصنوعی: گل لاله و گل نرگس درخت نارون را با بار نقرهای میپوشانند و درخت لؤلؤ در زیر رنگهای زیبای ارغوانی، جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: چشمان من مانند آتش سوزان است، و چهره زیبایش شبیه به گل است. لبهایش همچون میوه نرگس خوشرنگ، قلب من را تحت تأثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: هرگز شمایل زیبای آن دختر را فراموش نمیکنم، که مانند گلهای لاله به رنگ خاصی درخشان است و زیباییاش چون پارچهای ظریف و لطیف میدرخشد.
هوش مصنوعی: در فصل پاییز، ذهنم پر از عطر بهار است و در فصل بهار، چهرهام سرشار از رنگهای پاییز میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی که به شراب و عشق معشوق دسترسی داشته باشد، ذوق و طبع او همیشه نو و جوان خواهد ماند.
هوش مصنوعی: به هنگام خوردن، خمی در پشت و نگاهی زیبا در چهره او مشخص میشود. دیدن او، اشک در چشم و اندوهی در دل ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که روح من فعال است، نمیتوانم از اینجا دور شوم. و تا زمانی که جسم من قوی است، نمیتوانم از آن جدا شوم.
هوش مصنوعی: دل هر بار که جام می نوشد، تازه میشود و جان نیز با عشق آن معشوق زیبا دوباره جوان میگردد.
هوش مصنوعی: کاخی که شاد و پر از سرزندگی است، همانند درختان گلنار، و جویبار بزم هم از این تازگی و زیبایی مانند ماهی که دو هفته از شروع نورش گذشته، سرشار از جلوه و روشنایی است.
هوش مصنوعی: آن کس که همچون زهره (زیبا و درخشان) است، در برابر خورشید (مهر) به خوبی میدرخشد و جدای از آن، زمانی که مینوشد (جام می) به یاد خداوند جهان است.
هوش مصنوعی: تاج بزرگان باعث آرامش دنیا شده و آن شخص معروف که به بوالخلیل جعفر شناخته میشود، زر جعفری را به صورت رایگان در اختیار دیگران قرار داده است.
هوش مصنوعی: اگر کار به واجب بودن باشد، من او را شاه گیتی میخوانم، ولی میدانم که خواندن او را شاه آذربایجان، ایراد دارد.
هوش مصنوعی: اگر در جنگ و تلاش و دانش به دست بیاید که سرزمینِ همه جهان را در اختیار بگیرد، آیا زمانی خواهد رسید که همه با هم همنظر شوند؟
هوش مصنوعی: اگر آفت ترکان در دنیا وجود نداشت، جهان همچون خسروان باستان زیبا و پربار میبود.
هوش مصنوعی: گاهی انسان از تلاش و کوشش خسته میشود و در عین حال، میتواند با مردانگی و بزرگواری نیز به دیگران کمک کند و آمادهی بخشش باشد.
هوش مصنوعی: نزدیک شدن به زیبایی و قدرت، باعث میشود که احساس آرامش و نفوذ در میان مردم ایجاد شود. به طوری که وقتی نمایشی از آن زیبایی و قدرت در برابر چشمها قرار میگیرد، تأثیر عمیقی بر دلها میگذارد و سنگینی حضورش را حس میکنند.
هوش مصنوعی: بانگ او مانند تیر است که از کمان رسته و از خود دور میشود. بدن ناصح به سمت بالا میرود و بدن حاسد به سوی پایین جلب میشود، درست همانطور که تیر از کمان خارج میشود و به سمت هدف میرود.
هوش مصنوعی: خداوند بخشندگیاش بیحد و مرز است و عدالتش فراتر از شمارش و عقل او از هر تخمینی بالاتر است. فضلی که دارد نیز بیشتر از آنچه که بتوان به آن فکر کرد، است.
هوش مصنوعی: هر کسی که دشمن او باشد، به عیبجویی میپردازد، و در حالی که او مانند یزدان بیعیب است، دشمنانش او را به بدی میشناسند و عیبهای او را میبینند.
هوش مصنوعی: این زمانه به انسانها اهمیت میدهد و آنها را در میان مشکلات و چالشهای زندگی قرار داده است، اما او هم تلاش میکند که با این شرایط و با واقعیتها کنار بیاید.
هوش مصنوعی: او مانند یک شبان است که از رمه خود مراقبت میکند و در مقابل گرگهای خطرناک از آنها محافظت میکند، در حالی که شاهان دیگر به فکر رمههای خود نیستند.
هوش مصنوعی: مردم میگویند که شاهنشاه دوستی ندارد. این تنها میداند که نه از شراب پیر خبر دارد و نه از عشق نوجوان.
هوش مصنوعی: او مانند کسی نیست که برای میهمانی و خوشگذرانی تلاش کند، او به گونهای نیست که تنها به آواز و نوازی بپردازد.
هوش مصنوعی: او میخواهد برای برگزاری مهمانی، گنجی درخشان را به نمایش بگذارد و برای پذیرایی از مهمانان، نانی که زندگیبخش است، آماده کند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که مانند یک شاهنشاه دانا، باید در زمان مناسب و به جا عمل کرد؛ زیرا اگر گنجینهای ارزشمند را بدون ابزار و امکانات مناسب و بیفکری در معرض قرار دهی، بیفایده و بیاستفاده میشود.
هوش مصنوعی: اگر اکنون به این صورت نیست، از خداوند امید دارم که جهان را از این سوی به آن سوی فرا گیرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی در بخشش و خوشی به اندازه بهرام گور عمل کند، دنیا را از نوشیروان هم بهتر میکند.
هوش مصنوعی: با وجود تمام کاستیهایی که بر سرنوشت پادشاهان دنیا آمده، همچنان این دوران و جهان بیرحم است.
هوش مصنوعی: اکنون میبینم که او از همه مردم بیشتر بخشش دارد و از همه پادشاهان نیز بیشتر توانایی و قدرت دارد.
هوش مصنوعی: اکنون زمان جنگ و نبرد است و مانند آتش افروزی در میدان مبارزه، آماده هستند. اکنون باید نشانی از اراده و قدرت را نشان دهند.
هوش مصنوعی: هیچ ثروتی در روز جشن و شادی او دوام نمیآورد و هیچ سلطنتی در روز جنگ و نبرد او موفق نمیشود.
هوش مصنوعی: انسانها به طور مداوم از یکدیگر تأثیر میپذیرند؛ برخی به قدرت و مقام دست مییابند و برخی دیگر به ثروت و دارایی.
هوش مصنوعی: اگر با جام خوشحالی به سراغ کسی بروی، درخواستش را با شادابی میپذیرد، اما اگر با تیغ و تهدید روبرش شوی، به موجودی خطرناک و پنهان تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: ای خدای زمین و پادشاه واقعی، صدای ناله و فریاد شاهان و دلیران به سوی توست.
هوش مصنوعی: دوستداران را به نرمی و محبت رفتار کن، همانطور که ابر بارانزا برای زمین میبارد. و نیکخواهان را مانند آتش روشنایی ببخش، چون آتش برای مغان (آتشپرستان) نور و گرما به همراه دارد.
هوش مصنوعی: زمینی که در برابر صبر و بردباری تو سنگینتر است، و هوایی که در مقایسه با سلیقه تو سبکتر است، به واقع برعکس هستند؛ یعنی آنچه که تو را به چالش میکشد، در نظر دیگران ممکن است آسان به نظر آید.
هوش مصنوعی: کسی که عشق تو را ورزید و زیبایی چهرهات را ستایش کرد، در عشق تو همیشه بینیاز و بیضرر خواهد بود و از جمال تو لذت خواهد برد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که بدن مردم از ظلم و ستم رنج میبرد، دل آنها از شادی و عدل شاد و سرزنده خواهد بود.
هوش مصنوعی: دوستانت همیشه خوشحال و سرزنده باشند و دشمنانت همیشه در رنج و ناراحتی به سر ببرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان
لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان
چیست آن آبی چو آتش و آهنی چون پرنیان
بیروان تن پیکری پاکیزه چون بیتنْ روان
گر بجنبانیش آب است، ار بلرزانی درخش
ور بیندازیش تیر است، ار بدو یازی کمان
از خرد آگاه نه در مغز باشد چون خرد
[...]
بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان
تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان
تا که میجستم ندیدم تا بدیدم گم شدم
گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان
در خیال من نیامد در یقینم هم نبود
[...]
سرو دیدستم که باشد رسته اندر بوستان
بوستان هرگز ندیدیم رسته بر سرو روان
بوستانی ساختی تو برسر سرو سهی
پر گل و پر لاله و پر نرگس و پر ارغوان
ای بهار خوبرویان چند حیلت کرده ای
[...]
خسروا جائی بهمت ساختی، جائی بلند
پر ز خوان خواهی کنونش کرد و خواهی پر سخوان
تیر تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها
تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.