گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قصاب کاشانی

داغ دل را کرد از چاک آشکارا پیرهن

عاقبت در عشق ما را ساخت رسوا پیرهن

تنگ در آغوشش آوردن نصیب ما نشد

نامسلمان شانه، کافر سرمه، ترسا پیرهن

مگذر از حق بی تو هر شب تا سحر در سوختن

می‌کند امدادها چون شمع با ما پیرهن

نشئه کیفیت معنی ز لفظ نازک است

باده را پوشند می‌خواران ز مینا پیرهن

صدق پیش آور که از اعجاز خوبان دور نیست

دیده یعقوب را گر ساخت بینا پیرهن

سینه شد قصاب چون گل چاک‌چاک از دست صبر

بر رخ دل عاقبت بگشود درها پیرهن

 
 
 
کلیم

کس نمی گیرد دگر در رهن صهبا پیرهن

از تو چاک ایدست بیتابی و از ما پیرهن

بیتو ضعفم قوتی دارد که مانند حباب

باز می افتم اگر بردارم از جا پیرهن

شب قبای صبر دلها چاک شد چون آمدی

[...]

صائب تبریزی

دیده بی نور ما را کرد بینا پیرهن

بر چراغ مرده ما شد مسیحا پیرهن

گفت پیغمبر مپوشانید تن در نوبهار

چون نسازم در بهاران رهن صهبا پیرهن؟

پرده عصمت ندارد تاب دست انداز شوق

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه