گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قصاب کاشانی

در عشق عاقبت به بلا مبتلا شدیم

تا پایبند آن سر زلف دوتا شدیم

تا آمدیم بر سر سودای دوستی

دادیم نقد دل به تو و مبتلا شدیم

بیگانگی ز مردم عالم ضرر نداشت

از خود برآمدیم و به خلق آشنا شدیم

گیریم تا ز سفره افلاک توشه‌ای

چون دانه خرد در دل این آسیا شدیم

دادیم صبر و هوش و گرفتیم داغ هجر

تا همنشین به آن صنم بی‌وفا شدیم

از ما کنند خلق تماشای عالمی

در عشق همچو آینه گیتی‌نما شدیم

بردیم ره به عیش و گرفتیم کام دل

قصاب چون‌که ما و تو بی‌مدعا شدیم