عشق آمد و مرا ز الم میکند خلاص
شوق غم توام ز ستم میکند خلاص
شور جنونت ار برسد یک جهت مرا
از ورطه وجود و عدم میکند خلاص
یاری کند اگر مژه در راه کوی دوست
ما را ز دست نقش قدم میکند خلاص
یک جلوه تو ای مه من بتپرست را
یکبارگی ز قید صنم میکند خلاص
وصلت دچار گر شود ای دلربا مرا
از جستجوی دیر و حرم میکند خلاص
ما را دل از نظاره گلهای داغ تو
از آرزوی باغ ارم میکند خلاص
قصاب اگر نقاب گشاید ز رخ نگار
دست مرا ز دامن غم میکند خلاص
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.