قانع دلا به خشک و تر روزگار باش
آسودهخاطر از خطر روزگار باش
گر زیرکی قناعت کنج قفس گزین
فارغ ز آفت شجر روزگار باش
از بوی آشنایی مردم دماغ گیر
ایمن همی ز دردسر روزگار باش
تو پای از این محل خطر بر کنار کش
گو دست غیر در کمر روزگار باش
جنسی که باب منزل عیش است بی غمی است
فارغ ز قید سیم و زر روزگار باش
غافل مشو ز گردش این روز و شب مدام
بیدار چشم فتنهگر روزگار باش
قصاب آه و ناله به جایی نمیرسد
لال از برای گوش کر روزگار باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.