عاقبت کوی تو ما را مسکن دل میشود
هرکجا پا ماند از رفتار منزل میشود
عشق را میدار در خاطر که میافتد به دام
مرغ زیرک چون ز یاد لانه غافل میشود
آنچه میکارد اگر نیک است یا بد عاقبت
حاصل دهقان همان در وقت حاصل میشود
مست عشقم زلف را بردار از پای دلم
در کجا دیوانه از زنجیر عاقل میشود
میرود از دست او سررشته آسودگی
هرکه چون قصاب بر روی تو مایل میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و عاشقی میپردازد و به تبعات و اثرات آن بر دل و جان میانجامد. شاعر اشاره میکند که عشق مانند دامی است که دل را درگیر میکند و انسان را به یاد محبوب میاندازد. او همچنین به این نکته اشاره میکند که نتایج هر کار و عملی که انسان انجام میدهد، در نهایت به خودش برمیگردد. در ادامه، شاعر از دلبستگی و دیوانگی ناشی از عشق میگوید و اشاره میکند که عشق گاهی میتواند آسودگی و آرامش را از فرد گرفته و در عوض او را به حالت جنون و تسخیر درآورد. در نهایت، به نوعی ناامیدی از دست دادن آرامش و راحتی در زندگی اشاره میشود.
هوش مصنوعی: در نهایت، جایی که تو هستی، خانهای برای دل ما خواهد شد. هر جا که پا بگذاریم، به لطف رفتار و هویت آنجا، به منزل تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: عشق را در ذهنت نگهدار، زیرا که مانند پرندهای زیرک به دام میافتد و وقتی از یادش غافل شوی، لانهاش را گم میکند.
هوش مصنوعی: آنچه انسان در زندگی انجام میدهد، چه خوب و چه بد، در نهایت پیامد آن را در زمان مناسب خواهد دید.
هوش مصنوعی: عاشق هستم و نیاز دارم که زلف تو را از دل من برداری. آیا ممکن است که یک دیوانه از قید عقل خود آزاد شود؟
هوش مصنوعی: هر کسی که به تو با نیت نیکو و عطوفت نزدیک میشود، مثل قصابی که در کارش تخصص دارد، از دست تو آرامش و آسودگی را از دست میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرچه میدانم که میرنجی و مشکل میشود
گر نکوبی حلقه صد جا بر در دل میشود
همچو فانوسش کسی باید که دارد پاس حسن
زانکه لازم گشت و جایش شمع محفل میشود
یک رهش خاص از برای جان ما بیرون فرست
[...]
گر شکر در جام ریزم، زهر قاتل میشود
چون صدف گر آب نوشم، عقدهٔ دل میشود
عاشق پرشِکوه خاموش از تغافل میشود
طوطی از آیینه چون رو دید، بلبل میشود
فارغ از زخم خس و خاریم کز فیض چمن
دامنت ما خود به خود چون غنچه پر گل میشود
دست و پایی زن، که نبود در شمار زندگان
[...]
ریخت چون دندان، مدار جسم مشکل میشود
آسیا بیپره چون گردید، باطل میشود
عاقلان را پاس این و آن، کم از زنجیر نیست
چون میخواهد، اگر دیوانه عاقل میشود
تا نسازی خرج نقد خود، نمیآید به کار
[...]
از من آن چشم تغافلکیش غافل میشود
گر چنین خواهد گذشتن کار مشکل میشود
عشق هرکس را که پوشد خلعت غم در لباس
گاه با اختر گهی با غنچه یکدل میشود
بعد مردن هم محبت شمع بالین من است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.