گنجور

 
قاسم انوار

معراج عاشقی، که فنا در پی فناست

در طور عشق شیوه مستان کبریاست

با عقل کم نشین،که مقام تحیرست

همراه عشق شو، که صفا در پی صفاست

عشقست هرچه هست و بگفتیم و گفته اند

عشقست بوصل دوست رساند بضرب راست

گویی: ملامتی شور و رسوای خاص و عام

آری بعشق روی تو کان نور والضحاست

هرچیز کز تو آید بر جان ما خوشست

گر لطف و قهر باشد، اگر جور، اگر جفاست

دی یار می گذشت و رقیب از عقب رسید

گفتم که: عمر می رود و مرگ در قفاست

قاسم مباش منکر مستان راه عشق

همراه عشق باش، که همسایه لقاست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode