در خاکدان مباش، که خوار جهان شوی
در روح سیر کن، که جهان در جهان شوی
در خاکدان دهر ممان، ای اسیر خاک
آن به بود که طایر عرش آشیان شوی
پنجاه ساله طاعت خود را قضا کنی
گر یک نفس مجاور دیر مغان شوی
در پیروی نفس و هوی بیش ازین مرو
از عشق وا ممان، که زیان در زیان شوی
عشقست نوبهار و خزان در فسرد گیست
ترسم که نو بهار ندیده خزان شوی
دارالامان عاشق عشقست بی خلاف
اندر امان شوی، چو بدار الامان شوی
باز آی از هوی و هوسها، که عاقبت
باز سپید صفه صدر جنان شوی
پیری و ناتوانی و ضعفست، قاسمی
باشد مگر بدولت وصلش جوان شوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن شاعر به مخاطب هشدار میدهد که از تعلقات دنیوی و جسمی پرهیز کند و به زندگی روحانی و معنوی بپردازد. او تأکید میکند که با ماندن در دنیای خاکی و رنجهای آن، انسان به ذلت و خوار شدن میافتد. بهتر است انسان در پی عشق و روحانیات باشد و از هوی و هوس دوری کند، زیرا عشق همانند بهار زندگی را تازه میکند. همچنین، او از عواقب زمان پیری و ضعف میگوید و امید میدهد که با وصل به عشق، انسان دوباره جوان و پرانرژی شود. در نهایت، به بازگشت به راه عشق و معنویت دعوت میکند.
هوش مصنوعی: در دنیای مادی و خاکی زندگی نکن، زیرا ممکن است به حقارت و ذلت دچار شوی. بلکه با روح و اندیشهات در دنیای معنوی پرواز کن تا به عمق واقعیات جهان دست یابی و درک بهتری از آن پیدا کنی.
هوش مصنوعی: ای انسان در این دنیای فانی، بهتر است که به دنبال آرامش و پرواز به آسمان باشی تا اینکه در بند و محدود این دنیا بمانی.
هوش مصنوعی: اگر سالها به عبادت مشغول باشی، اما یک لحظه در کنار دیوانههای عشق (مغان) باشی، همه آن عبادتها را فدای آن لحظه کنی.
هوش مصنوعی: از دنبال کردن خواستههای ناپسند و هوسهای نفسانی بیشتر از این دوری کن، زیرا عشق و محبت را ترک نکن وگرنه به نابودی و زیان دچار خواهی شد.
هوش مصنوعی: عشق مانند بهار و پاییز است و حس میکنم که اگر بهاری را تجربه نکرده باشی، ممکن است به زودی دچار سردی و خزان شوی.
هوش مصنوعی: محل امن و آرامش، محل عشق بیدردسر است. اگر به این مکان پناه ببری، در امان خواهی بود.
هوش مصنوعی: به خود بیا و از آرزوهای بیاساس دور شو، زیرا در نهایت تو به مقام عالی و خوشبختی در بهشت خواهی رسید.
هوش مصنوعی: پیری و ناتوانی در اینجا به معنای زوال و ضعف جسمی است، اما اگر به پیوندی عمیق و باعث نشاط با بزرگی و محبت دیگران دست یابیم، میتوانیم دوباره جوان و پرانرژی شویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن لحظه کآفتاب و چراغ جهان شوی
اندر جهان مرده درآیی و جان شوی
اندر دو چشم کور درآیی نظر دهی
و اندر دهان گنگ درآیی زبان شوی
در دیو زشت درروی و یوسفش کنی
[...]
ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی
از ما مپوش رخ که عزیز جهان شوی
ماه تمام من که کمی چون مهت مباد
یارب همیشه پیر شوی و جوان شوی
من پیر روشن آینه ام ای شکر دهن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.