بچنین جمال خوبی که تو گلعذار داری
اگرت فرشته خوانم بخدا که عار داری
من از آن سوی تو آیم که جز از تو کس ندارم
تو از آنگریزی از من که چو من هزار داری
من اگر وفا نمایم همه عمر کارم اینست
تو جفا و جور میکن بوفا چه کار داری
خطت ار چو مشک دم زد تو بروی خود میاور
که بود سیاه بختی که ازو غبار داری
تو چنین که میخرامی چمنی ز حسن و نازی
که قدی چو سرو و رویی چو گل بهار داری
چه شد ار شکار لیلی شده آهویی چو مجنون
تو بوادی محبت صد از این شکار داری
اگر از جفا بسوزد دلم اختیار دارد
دل از آن اوست اهلی تو چه اختیار داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بچم ای نهال نورس که زحسن بارداری
همه انجمن چمن کن که زرخ بهار داری
بسخن شکر شکستی و هنوز در حدیثی
بنظر جهان گرفتی هم انتظار داری
زچه جنس بودی ای عشق که بافت تار و پودت
[...]
بجهان دردمندان تو بگو چه کار داری
تب و تاب ما شناسی دل بی قرار داری
چه خبر ترا ز اشکی که فرو چکد ز چشمی
تو ببرگ گل ز شبنم در شاهوار داری
چه بگویمت ز جانی که نفس نفس شمارد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.